پیام آذری

آخرين مطالب

تمام دختران و پسران عاشق ایرانی مدیون این مرد هستند فرهنگي

تمام دختران و پسران عاشق ایرانی مدیون این مرد هستند
  بزرگنمايي:

پیام آذری - رجبعلی اعتمادی یا همان «ر. اعتمادی» حالا هشتمین دهه از عمرش را سپری می‌کند و همچنان ایده‌های زیادی برای نوشتن دارد.

رجبعلی اعتمادی یا همان «ر. اعتمادی» حالا هشتمین دهه از عمرش را سپری می‌کند و همچنان ایده‌های زیادی برای نوشتن دارد. او از سال‌هایی گفت که ممنوع‌الکار بود و هیچ‌وقت دلیلش را نفهمیده و البته از دوران شهرت و محبوبیتش هم گفت. با اشتیاق از فروش بالای کتاب‌هایش در سال‌های پس از انقلاب می‌گوید و از گونی‌های پر از نامه مجله جوانان در پیش از انقلاب. حتی اگر رمان‌های او را عامه‌پسند هم بدانیم، فارغ از ارزش‌گذاری این کلمه، باز هم نمی‌توان نقش او را در کتابخوان شدن گروه زیادی از جوانان و دختران و پسران ایرانی منکر شد.

پیام آذری


طرفداران کتاب‌های ر- اعتمادی کم نیستند و می‌گویند با نویسنده‌ای سروکار داریم که قصه‌هایش نسبت به اتفاقات و شرایط روز اجتماع دور نیست. به نظر شما این نزدیکی به احوالات جامعه از کجا می‌آید؟ فکر نمی‌کنید به‌خاطر دوره روزنامه‌نگاری و حضورتان در مجله جوانان باشد؟
من هرسال یک رمان می‌نویسم و از سال 1357 هم سردبیر مجله «جوانان» بودم اما بعد از 13سال که بی‌دلیل و بی‌جهت خانه‌نشین شدم و کار نمی‌کردم، خیلی زده شده بودم، چون همه می‌دانستند که من به هیچ‌جا وابستگی ندارم و هیچ نوع اتهامی هم به من نمی‌چسبد، حتی همان زمان (بعد از انقلاب)، آقای دعایی اصرار داشت که من در مجله جوانان بمانم اما پیشنهادی داشت که به نظر من غیرقابل‌قبول بود، اینکه سبک‌کاری‌ام را تغییر دهم.
تیراژ مجله جوانان آن زمان چقدر بود؟
آخرین تیراژ ما 400 هزار نسخه و هدف‌مان این بود که نوروز 57، این تیراژ تا 500 هزار نسخه برود و اگر شرایط به‌خوبی پیش می‌رفت، به‌سمت یک‌میلیون نسخه می‌رفتیم.
برای جمعیت 35 میلیونی آن زمان؟
بله، می‌دانید که آن زمان افراد باسواد هم کم بودند و این مساله برای دستگاه‌های فرهنگی آن دوره هم بسیار عجیب بود که چطور یک مجله این‌قدر اثرگذار است و دیده می‌شود. بعدها که مجله «جوانان» زیرنظر گروه انتشارات موسسه اطلاعات قرار گرفت، دوبار تعطیل شد، چون کسی دیگر آن مجله را نمی‌خرید.
اولین داستانی که نوشتید چه زمانی بود؟
وقتی خبرنگار اطلاعات هفتگی بودم، دو صفحه داخل روزنامه را فقط به آدم‌های معروف می‌دادند که داستان کوتاه بنویسند. گاهی به سرنوشت اعتقاد پیدا می‌کنم، چون در آن زمان ناگهان به فکرم رسید که داستان کوتاهی بنویسم، قبلا هم به این موضوع فکر نکرده بودم و هیچ‌کس هم به من نگفته بود که چنین کاری انجام دهم. من آن ماجرای سربازی به یادم آمدم و آن را نوشتم و قبل از اینکه سردبیرمان بیاید، آن را روی میزش گذاشتم و به هیچ‌کدام از اعضای تحریریه هم نگفتم که من یک داستان نوشتم. نگران بودم که داستانم قبول نشود و آبرویم جلوی دوستان برود. در آن زمان 22 یا 23 سالم بود و جوان‌ها این‌طور فکر می‌کنند. دوهفته‌ای شد و خبری نشد و فکر کردم که حتما سردبیر آن را خوانده و پاره کرده و در سطل زباله انداخته، ولی هفته سوم بود که آقای ارمنقی‌کرمانی -که هم داستان می‌نوشت و هم معاون فنی مجله اطلاعات هفتگی بود و بعدا سردبیر شد- به من گفت اعتمادی تو داستان نوشتی؟ داستانت این هفته در مجله چاپ می‌شود. در آن لحظه انگار بمب در مغزم منفجر شده بود.

پیام آذری


آیا به حافظه خود تکیه می‌کردید یا آنچه می‌دیدید را در کاغذ می‌نوشتید؟
من به هوای اینکه باید به میدان بارفروش‌ها بروم، می‌آمدم خانه و دوش می‌گرفتم و لباس عوض می‌کردم و نکاتی که باید یادم بماند را می‌نوشتم. به هرحال آن کتاب به شهرت من به‌عنوان یک رمان‌نویس بسیار کمک کرد.
جایی خوانده بودم که آن زمان دو گونی برای مجله شما می‌آمد؛ یک گونی حاوی نامه‌هایی که دربردارنده زندگینامه‌های مردم بود که برخی سوژه‌های مجله از دل این نامه‌ها درمی‌آمد و دیگری هم نامه‌های تشکر از شما می‌شد. به عبارتی سوژه‌های مجله از تجربه ‌زیسته دیگران و خود شما به دست می‌آمد؛ درست است؟
اگر نامه‌ای داشتم و مایه داستانی داشت، از نویسنده آن دعوت می‌کردم به مجله بیاید و سوالات لازم را از اینها می‌پرسیدم و بنابراین همه کتاب‌های من واقعی هستند. بعضی اوقات کسانی شماره من را پیدا می‌کنند و داستان زندگی خود را برای من می‌گویند و تصور می‌کنند که داستان جالبی است، اما این‌طور نیست و بعضی اوقات هم هست. بعضی اوقات هم داستان‌شان با داستان‌های دیگر شباهت دارد که نمی‌شود کاری کرد. 
تا حالا حساب کرده‌اید که در 40سال گذشته چقدر کتاب‌هایتان فروخته است؟
من بعد از انقلاب تقریبا 22 رمان نوشتم، درحدود 10، 12 تای اینها اجازه چاپ گرفت و برخی در تجدید چاپ جلوی آن گرفته شد. مثلا کتابی که 10 بار چاپ شده بود، بار یازدهم جلوی چاپ آن را گرفتند؛ کاری که عجیب و باورکردن آن سخت است. به هرحال من همان کاری که در روزنامه‌نویسی می‌کردم، در داستان‌نویسی هم انجام داده‌ام.
الان 10، 12 کتاب که یک گنجینه است، در ارشاد دارم، ولی با همین استقبال مردم زندگی می‌کنم. یک روزنامه‌نویس هیچ‌وقت پولدار نمی‌شود. من خانه‌ام را 600 هزار تومان خریده‌ام، ولی الان می‌گویند 7 میلیارد قیمت دارد اما برای من فرقی نمی‌کند. من اگر این خانه را بفروشم، باید دو روز دیگر یک پولی هم روی پولش بگذارم تا بتوانم دوباره همین‌جا را بخرم. همین صندلی‌های خانه‌ام میراث مادرم است، این نقاشی‌های روی دیوار را هم علاقه‌مندانم برایم آورده‌اند.
خانواده شما در ایران هستند؟ آیا به شما سر می‌زنند؟
من دو دختر داشتم که یکی از آنها حدود 15 سال پیش در آمریکا فوت کرد. دختر دیگرم هم وکیل دادگستری درجه یک آمریکاست و همان‌طور که می‌دانید وکلا در آمریکا بسیار ارج و قرب دارند.
چرا اینقدر موضوع «عشق» برای شما مهم است؟
اولا من درست 12 ساله بودم بود که عاشق شدم و توی یکی از داستان‌های کوتاهم این را نوشتم. پدرم در خیابان ناصرخسرو یک میهمان‌خانه داشت که خانواده‌ای به آنجا آمدند و دختر 12 ساله‌ای داشتند. من در نگاه اول از او خوشم آمد و او نیز همین‌طور. اینها حدود یک ماه و خرده‌ای در آنجا بودند، به‌طوری‌که هر دو دیوانه هم بودیم و شاید برایتان جالب باشد که شبی که آمد و گفت ما فردا به شهر خودمان برمی‌گردیم، وقتی به خانه برگشتم، گریه کردم و از خدا خواستم قطارشان خراب شود. عصر فردایش که از مدرسه با حال زار برمی‌گشتم، دیدم آن دختر سر کوچه منتظر من است، به او گفتم مگر تو نرفتی؟ گفت خط قطار ریزش کرده بود و ما ناچار به تهران برگشتیم.

پیام آذری


آنجا بود که فهمیدم با داشتن عشق در دل، می‌توان حتی خط آهن را هم مسدود کرد. به هرحال آنها فردایش رفتند اما جالب است که من بعد از رفتن او مدام تب می‌کردم. مادرم به پدرم گفت که این بچه مدام تب می‌کند، باید او را پیش دکتر ببریم، دکتر مرا معاینه کرد و گفت از اتاق برو بیرون. به پدرم گفته بود این پسر مشکلی در بدنش ندارد، بلکه چیزی را از دست داده که بابت آن تب می‌کند، با او راه بیایید. پدرم این را به مادرم گفته بود و مادر من از آنجا که بسیار روشنفکر و فهیم بود، گفت هیچ فشاری روی این بچه نمی‌گذاریم. کم‌کم تب من قطع شد. من در طول زندگی طولانی خودم هر عشقی که داشتم، عشقی واقعی بود. من اصلا با عشق‌های یک‌طرفه دشمن هستم. عشق باید دوطرفه باشد و همیشه هم از این بابت این شانس را داشتم که دوطرفه باشد.
من با این نظر مخالف هستم که عشق‌های انسان همه شبیه هم هستند و بنابراین عشق دوم و سوم با مفهوم واقعی عشق تناقض دارد. همان‌طور که انسان رشد می‌کند، چه از نظر اندام و چه از نظر تفکر، در هر دوره‌ای یک تیپی را می‌پسندد و معیارهایش عوض می‌شود. این دست خود ما نیست بلکه نتیجه رشد مادی و معنوی ماست. زمانی بود که من فقط به زیبایی توجه داشتم اما الان کسی که خوب فکر می‌کند و می‌تواند با من هماهنگ باشد در من احساس عشق به وجود می‌آورد. در زندگی خود من 10، 15 نوع عشق شدید وجود داشته است.
آیا اینها الزاما عشق هستند یا هوس و خوش‌آمدن ساده بودند؟
شما وقتی مثلا 23ساله هستید طالب زیبایی صرف هستید اما وقتی 40ساله‌اید به جز زیبایی، چیزهای دیگر را هم می‌خواهید. وقتی 50ساله می‌شوید، چیزهای دیگری می‌خواهید. من آخرین عشقی که هنوز دارم، کسی است که علاقه‌اش به کتاب و بحث‌کردن است و در من اثر گذاشت و عاشقش شدم، درحالی‌که در جوانی می‌گفتم برای عاشق یک زن شدن، او به جز زیبایی به چیز دیگری نیاز ندارد.
آیا عشق‌های بعدی جایگزین عشق قبلی می‌شوند؟ مثلا عشق 50سالگی سبب می‌شود شما عشق 20سالگی‌تان را فراموش کنید یا اینها با هم تناقضی ندارند؟
عشق اول هرگز فراموش نمی‌شود. اغلب نویسنده‌های غربی عشق نخستین دارند و درباره آن نوشته‌اند. ماکسیم گورکی داستان کوتاهی دارد که عاشق دختر صاحبخانه می‌‌شود و عاشق یکدیگر می‌شوند و البته بعد از هم جدا می‌شوند، ولی عشق نخستین می‌ماند.
از یک‌جایی داستان‌هایتان با عرفان همراه شد. کمی درباره این تغییرات صحبت کنید.
به‌هرحال در دوره‌ای که بعد از انقلاب به‌ناچار خانه‌نشین شدم، فرصت پیدا کردم کتاب‌های عرفانی بخوانم و از آنجا که قبلا علاقه‌مند به عرفان بودم، عرفان عملی و نظری را مطالعه کردم و از آن دوره به بعد عرفان را در رمان‌هایم آوردم. در ایران چنین اتفاقی هرگز نیفتاده بود. یادم می‌آید وقتی منطق‌الطیر عطار و شرح‌مترجم را که با 42 زبان زنده دنیا ترجمه شده است، خواندم، آرزو کردم کاش بتوانم این کتاب را در زندگی مدرن و امروزی ایرانیان بیاورم و تصمیم داشتم به‌جای شخصیت‌های کتاب منطق‌الطیر که پرندگان بودند، انسان جایگزین کنم، ولی از آنجایی‌که عادت داشتم داستانم واقعی باشد و نه خیال‌پردازی، همیشه فکر می‌کردم چگونه می‌توانم کسی را پیدا کنم که این ماجرا را واقعا از سر گذرانده باشد.

پیام آذری


اگر اشتباه نکنم شما از میان نویسندگان خارجی به همینگوی علاقه‌مند هستید؛ درست است؟
بله، من همینگوی و جک لندن را دوست داشتم چون اینها کسانی بودند که می‌رفتند می‌دیدند و می‌نوشتند؛ مثلا همینگوی در زمان جنگ جهانی می‌نوشت.
از میان نویسندگان ایرانی به کسی علاقه دارید؟
به‌ندرت پیش می‌آید کتابی در دسترسم قرار بگیرد که خوشم بیاید؛ البته نویسندگان خوبی داریم و من اسم نمی‌آورم، ولی آنچه از آنها می‌خوانم با اینکه برخی نثر خوبی دارند، اما برداشت آنها از رمان‌نویسی مربوط به سال 1325 و دوره حزب توده و جنگ‌های طبقاتی و اینهاست.
دوست دارم چند نفر را اسم ببرم و شما بگویید کتاب آنها را خوانده‌اید؟
من نظری درباره کسی نمی‌دهم. آن ‌زمان هم که مرسوم بود نویسنده‌ها را به جان یکدیگر بیندازند، این ‌کار را نمی‌کردم. معتقدم هر باغی میوه‌های مختلف دارد و آدم می‌رود از باغ هر میوه‌ای که می‌خواهد می‌چیند و برای همه هم جا هست. دیروز می‌گفتند کتاب باید آموزنده باشد، ولی امروز می‌گویند کتاب باید سرگرم‌کننده باشد، چون نویسنده هیچ کتابی نمی‌تواند مثل یک استاد دانشگاهی مانند شفیعی‌کدکنی سر کلاس حرف بزند. شما باید کتاب را در دست بگیرید و شب بخوانید و با آن به خواب روید؛ البته نویسندگان، ایده‌آل‌های زندگی را عملا در قصه خود می‌آورند، ولی اساس بر بنیاد سرگرمی است.
یعنی پیام مستقیم نیست و نویسنده جای معلم قرار نگرفته، بلکه به‌طور غیرمستقیم ایده‌آل‌ها را در قصه می‌گنجاند. پس شما قائل به سرگرمی صرف نیستید و می‌گویید که پیام‌ها داخل قصه برای سرگرمی مخاطب گنجانده شوند.
بله، حتما همین‌طور باید باشد.
درباره رمان‌نویس‌های خانم نظرتان چیست؟
الان که رمان‌نویس‌های خانم زیاد شده‌اند و من تنها مردی هستم که به ناشرم کتاب می‌دهم.

لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/493405/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

تغییر چهرۀ بازیگر نقش «امپراتور یوری» در جدیدترین سریالش

هم‌نشست مجسمەسازی مفاخر در مهاباد آغاز شد

دستگیری عامل تنش در ورزشگاه سه هزار نفری ارومیه

جنجال فرودگاه تبریز، مربی خارجی تراکتور را فراری داد

تشدید نظارت بر مراکز تولید و بسته بندی کالا‌های اساسی آذربایجان شرقی

واکنش باشگاه تراکتور به حمله هواداران به بازیکنان

بیانیه باشگاه تراکتور درباره اتفاقات رخ داده در فرودگاه تبریز

حمایت تمام قد بازیکن پرتغالی تراکتور از شجاع خلیل زاده + عکس

ترک داروی مشهور لاغری چه عوارضی بر بدن دارد؟

بانوی 50ساله میرآبادی در رودخانه غرق شد

پیدا شدن پیکر بی جان 2 جوان در این استان

جدیدترین قیمت سکه، نیم سکه، ربع سکه و طلای 18 عیار در بازار | جدول قیمت ها

واکنش اسلام‌آباد به تحریم‌های جدید آمریکا علیه برنامه موشکی پاکستان

جدیدترین وضعیت دریاچه ارومیه (فیلم)

برتری آریان همدان برابر تیم نود در ارومیه

انفجار مغازه عطرفروشی در ارومیه

پرداخت 5670 میلیارد تومان تسهیلات بانکی به واحد‌های صنعتی آذربایجان غربی

(ویدیو) لحظه انفجار مغازه عطرفروشی در ارومیه

ورزشکاران زنجانی 370 مدال رنگارنگ کسب کردند

ضبط 47 دستگاه ماینر قاچاق در ارومیه

محفل شعر ترکی رضوی در تبریز برگزار می‌شود

اطلاعیه باشگاه تراکتور؛ اتفاقات فرودگاه تبریز باعث تاسف است

بیانیه هیأت مدیره باشگاه تراکتور/ مذاکره با گزینه‌های سرمربیگری

واکنش باشگاه تراکتور به اتفاقات فرودگاه تبریز/ ادامه مذاکره با گزینه‌های هدایت تیم

واکنش هیئت مدیره تراکتور به حمله هواداران به خودروی سرخپوشان

اولین واکنش تراکتور به اتفاقات جنجالی فرودگاه

ادامه حواشی «مست عشق»؛ چرا اکران فیلم به تعویق افتاد؟

آذربایجان شرقی جایگاه اول صادرات شیرینی و شکلات

ضرورت تکمیل پروژه‌های راه‌سازی مرند

تهران صاحب آرامستان جدید در این دو منطقه می شود

انتقاد شدید روحانی مشهور از گرانی کمرشکن

در دیدار رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران با مدیران ارشد بیمه دی مطرح شد؛ بیمه دی موجب رضایتمندی خانواده‌‌ی بزرگ ایثار و شهادت و مایه‌ی آبرومندی در دولت گردید

تغییر چهره «ارغوان مشکات» سریال دلدادگان بعد 7 سال در 34 سالگی

لحظه انفجار مغازه عطرفروشی در ارومیه

انتصاب سرپرست جدید موسسه آموزشی علوم وفنون کیش

اعلام برنامه های هفته سلامت در نشست رییس مرکزتوسعه سلامت با خبرنگاران

ساخت و ساز در کیش باید الگوی صنعت ساختمان سازی در کشور باشد

هشدار فعالیت سامانه بارشی تا روز دوشنبه در چند استان

ماجرای گروگان گیری دختر 16 ساله در تهران

با همکاری دستگاه‌های اجرایی به دنبال توسعه ورزش استان هستیم

اعلام نرخ اقلام اساسی بازار سمنان در روز شنبه اول اردیبهشت

ورزش نابینایان و توانیابان مورد توجه قرار گیرد

تاسیس بنیاد مسکن نشات گرفته از افکار ربّانی امام راحل بود

ورزش نابینایان و توان‌یابان مورد توجه قرار گیرد

صدور و تمدید 180 پروانه « کابرد علامت استاندارد اجباری » در استان اردبیل

آمادگی گلبالیست‌های اردبیلی برای حضور در پارالمپیک پاریس

کاوش‌های باستان‌شناسی در پارس‌آباد و بیله‌سوار

صدور و تمدید 180 پروانه «کاربرد علامت استاندارد اجباری» در استان اردبیل

رهاسازی 285 میلیون مترمکعب آب از سد بوکان

زن 50 ساله میرآبادی در رودخانه غرق شد