پیام آذری - بازار معادن راهبردی به 320 میلیارد دلار رسیده و پیشبینی میشود تقاضا تا 2050 چهار برابر شود. ذخایر آفریقا این قاره را به کانون رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل کرده است.
- در سالهای اخیر، تقاضا برای مواد معدنی استراتژیک افزایش چشمگیری داشته است. این مواد، که برای صنعت انرژی، دیجیتال و امنیت ملی ضروری هستند، در حال تبدیل شدن به یکی از اصلیترین منابع رقابت جهانی هستند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
به همین دلیل، سرمایهگذاریها در این بخش در سالهای 2021 و 2022 به ترتیب 20 درصد و 30 درصد افزایش یافته است. این روند همزمان با گسترش نفوذ چین در بازار جهانی مواد معدنی است. چین که به دنبال تقویت موقعیت خود در این حوزه است، تهدیدات ژئوپلیتیکی جدیدی برای کشورهای غربی به وجود آورده و رقابتها را به ویژه در آفریقا شدت بخشیده است. قاره آفریقا، با دارا بودن 30 درصد از ذخایر معدنی استراتژیک جهان، اکنون مرکز این رقابتهای شدید است.
آفریقا و منابع معدنی حیاتی
آفریقا به عنوان یک بازیگر کلیدی در بازار جهانی مواد معدنی شناخته میشود. این قاره که 30 درصد از ذخایر معدنی استراتژیک جهان را در اختیار دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. جمهوری دموکراتیک کنگو به تنهایی 47 درصد از ذخایر کبالت جهان را در اختیار دارد و آفریقای جنوبی نیز در زمینه تولید کروم، منگنز و پلاتین پیشتاز است.
با این وجود، آفریقا همچنان با چالشهای جدی در زمینه اکتشاف و سرمایهگذاری روبهرو است. علیرغم محدودیتهای مالی، این قاره پس از آمریکای لاتین و کانادا، به عنوان سومین مقصد بزرگ سرمایهگذاری جهانی در بخش معدن شناخته میشود. از سال 2018 تا 2022، آفریقا 13.9 درصد از کل سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بخش معدن را جذب کرده است.

با شتاب گرفتن تحولات در صنعت انرژی و دیجیتال، نیاز به مواد معدنی حیاتی به طرز چشمگیری افزایش یافته است. این امر باعث شده تا کشورهای مختلف به ویژه چین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا، به دنبال گسترش روابط خود با کشورهای آفریقایی باشند.
چین که در چند سال گذشته روابط خود را با کشورهای آفریقایی تقویت کرده، در حال حاضر 19 توافقنامه در حوزه معدن با این کشورها منعقد کرده است. به علاوه، ایالات متحده نیز به تازگی به دنبال گسترش همکاریهای خود در زمینه مواد معدنی، به ویژه در بخش باتری خودروهای برقی است.
حضور کشورهایی مانند روسیه، هند، برزیل، کره جنوبی و عربستان سعودی نیز در آفریقا هر روز بیشتر میشود. این رقابتها نشان میدهد که آفریقا به محلی برای تقابل قدرتهای جهانی در زمینه منابع معدنی تبدیل شده است.
چالشها و فرصتها برای آفریقا
با وجود رقابت شدید در بخش معدن، آفریقا فرصتهای زیادی برای تقویت جایگاه خود در بازار جهانی دارد. این قاره میتواند از این رونق جهانی بهرهبرداری کرده و نقش بیشتری در زنجیرههای ارزش جهانی ایفا کند. اما برای رسیدن به این هدف، نیازمند سرمایهگذاری بیشتر در زیرساختها و افزایش تواناییهای داخلی است.
آفریقا باید از این رقابتها به نفع خود بهرهبرداری کرده و جایگاه خود را در برابر قدرتهای جهانی تثبیت کند. در غیر این صورت، ممکن است بار دیگر در دام استخراج ناعادلانه منابع افتاده و از تحولات جهانی عقب بماند.
بیثباتی در آفریقا بهویژه در مواجهه با قدرتهای جهانی مانند ایالات متحده، چین، روسیه و اتحادیه اروپا، ابعاد پیچیدهتری به رقابت ژئوپلیتیکی بر سر منابع معدنی حیاتی افزوده است. در این بین، برخی رهبران غربی مانند دونالد ترامپ نیز با تلاش برای بهدست آوردن منابع معدنی استراتژیک و توافقات مختلف با کشورهای دیگر، همچون کانادا و اوکراین، بر شدت این رقابتها افزودهاند.

ایالات متحده به تدریج در حال درک اهمیت استراتژیک مواد معدنی تولید شده در آفریقاست و قصد دارد حضور خود در این بخش را تقویت کند. جمهوری دموکراتیک کنگو، به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مواد معدنی استراتژیک جهان، در ازای دریافت کمکهای امنیتی، به واشنگتن پیشنهاد دسترسی به منابع معدنی خود را داده است. همچنین الجزایر بهدنبال ایجاد همکاریهای جدید در تأمین مواد معدنی مورد تقاضای جهانی است.
چین، به عنوان بزرگترین تولیدکننده مواد معدنی حیاتی در جهان، نقش برجستهای در ترغیب ایالات متحده به اکتشاف منابع طبیعی ایفا میکند. چین با سرمایهگذاریهای کلان در بخش معدن آفریقا و وابستگی شدید ایالات متحده به واردات مواد معدنی از این کشور، همچنان در این رقابت پیشتاز است. در سال 2022، چین تقریباً 10 میلیارد دلار برای واردات مواد معدنی کمیاب از آفریقا سرمایهگذاری کرد و اکنون بزرگترین پالایشگر نیکل، مس، لیتیوم و کبالت است.
رقابت جهانی و چالشهای ایالات متحده
در شرایطی که ایالات متحده به دنبال تقویت حضور خود در عرصه معادن آفریقاست، چین از مواد معدنی بهعنوان یک سلاح ژئوپلیتیکی برای اعمال محدودیتها یا حتی ممنوعیت صادرات استفاده میکند. در همین راستا، جو بایدن، رئیسجمهور پیشین آمریکا، تلاشهایی را برای ساخت کارخانههای تصفیه باتری نیکل و امضای تفاهمنامهها انجام داد، اما حضور ایالات متحده در مقایسه با رهبری چین در این بخش هنوز ضعیف است.
ورود روسیه به این رقابت نیز بر پیچیدگیهای آن افزوده است. روسیه، که تخصصهای خود را در زمینه معدن و خدمات امنیتی از جمله "سپاه آفریقا" ارائه میدهد، بهطور ویژه در آفریقا نفوذ پیدا کرده و رقابتی شدید با چین و ایالات متحده ایجاد کرده است.
فرصتها و چالشها برای آفریقا
در حالی که بسیاری از کشورهای آفریقایی خواهان مشارکت بیشتر با غرب هستند، تمایلی به کنار گذاشتن چین و روسیه ندارند. این کشورها بهدنبال بهرهبرداری از رقابت میان قدرتهای جهانی برای دستیابی به بهترین شرایط ممکن هستند.
آفریقا میتواند از درگیریهای ژئوپلیتیکی به نفع خود استفاده کند. این قاره میتواند تقاضا برای مواد معدنی حیاتی خود را تحریک کرده، درآمدهای صادراتی خود را افزایش دهد، سرمایهگذاری خارجی جذب کند، و فرصتهای شغلی جدیدی ایجاد کند. اما در این راه با چالشهای جدی روبهروست. بهرغم داشتن 30 درصد از ذخایر معدنی حیاتی جهان، آفریقا تنها 10 درصد از درآمد حاصل از این منابع را دریافت میکند، چرا که عمدتاً بر صادرات خام بدون ارزش افزوده تمرکز دارد.
افزایش رقابتها و افزایش قیمتها ممکن است به تشدید درگیریها در آفریقا منجر شود، زیرا گروههای شورشی و شبهنظامیان برای تأمین مالی فعالیتهای خود، بر معادن تسلط پیدا میکنند. این موضوع به نگرانیهای جهانی در مورد امنیت و ثبات آفریقا دامن میزند.
جایگاه آفریقا در اقتصاد جهانی
در نهایت، منازعات بر سر مواد معدنی در آفریقا میتواند نمونهای از تنشهای ژئوپلیتیکی معاصر باشد که در آن قدرتهای غربی با استفاده از تخصص و سرمایهگذاریهای خود نفوذشان را حفظ میکنند و کشورهای نوظهور نقشه مشارکتهای جهانی را بهطور جدیدی ترسیم میکنند. آفریقا، در این میان، با چالش تبدیل «معضل منابع» به فرصتهای ساختاری مواجه است؛ فرصتی که میتواند این قاره را به خط مقدم اقتصاد جهانی تبدیل کند.

اعلام خروج مالی از سازمان بینالمللی فرانکوفونی در 18 مارس، تنها یک روز پس از خروج مشابه نیجر و بورکینا فاسو، پرسشهایی را درباره کاهش نفوذ فرانسه در آفریقا، به ویژه در کشورهای ساحل، به میان آورده است. مالی اعلام کرده است که رفتار این سازمان با اصول حاکمیت ملی این کشور مغایرت دارد. این تصمیم، که تحت تأثیر تحریمهای گزینشی و عدم موفقیت سازمان فرانکوفونی در دستیابی به آرمانهای مردم مالی قرار گرفته، تنها یکی از چندین اقدام اخیر است که نشاندهنده گسست روابط میان این کشورها و فرانسه است. بهویژه دولتهای نظامی در این کشورها، که تمرکز اصلی آنها بر تثبیت حکومت خود است، از این سازمان خارج شدهاند.
این تحولات ممکن است نشانهای از جدایی نهایی از فرانسه باشد، جداییای که بین گامهای نمادین و تهدید جدی به برداشتن اقدامات عملی قرار دارد. محمد بن مصطفی سنکاری، تحلیلگر مسائل آفریقا ، در مقالهای که توسط مرکز مطالعات الجزیره منتشر شد، این تغییرات را در بستر تاریخچه روابط فرانسه با مستعمرات سابق خود در آفریقا تحلیل کرده است.

در واکنش به این تغییرات، کارشناسان مسائل آفریقا نظیر عبدالحافظ الصاوی معتقد است که انگلیس، پس از خروج از اتحادیه اروپا، خود را بهعنوان یک قدرت جهانی نوظهور در عرصه روابط بینالملل معرفی کرده و آفریقا را بهعنوان اولین میدان برای این موقعیتیابی جدید انتخاب کرده است. این کشور در تلاش است تا بهنوعی جانشینی برای فرانسه در آفریقا باشد و با ایجاد روابط اقتصادی و تجاری مستحکم، جای پای خود را در این قاره محکم کند. اجلاس سرمایهگذاری انگلیس و آفریقا که در ژانویه 2020 در لندن برگزار شد، شاهد حضور نمایندگان بیش از پنجاه کشور آفریقایی بود که بر اهمیت این منطقه برای انگلیس تأکید داشت.
از آغاز هزاره سوم، اجلاسهای اقتصادی متعدد بین آفریقا و قدرتهای بزرگ و نوظهور مانند ایالات متحده، چین، اتحادیه اروپا و ترکیه برگزار شده است. این اجلاسها به دنبال تقویت روابط تجاری و اقتصادی میان آفریقا و این قدرتها بودهاند، اما برگزاری اجلاسهای مشابه توسط بریتانیا نشان میدهد که این کشور قصد دارد با تمرکز ویژهتری به دنبال فرصتهای اقتصادی و تجاری در آفریقا باشد.

چالشهای اقتصادی و امنیتی در آفریقا
آفریقا همچنان بهعنوان یک قاره بکر و منبع غنی از مواد اولیه شناخته میشود که بسیاری از کشورها برای تأمین نیازهای اقتصادی خود به آن چشم دوختهاند. این قاره همچنین شاهد تحولات مثبت در زمینه اقتصادی بوده است، بهویژه با کاهش درگیریهای نظامی و پیشرفتهای دموکراتیک که به ثبات اقتصادی کمک کرده است. با این حال، آفریقا همچنان با چالشهای بسیاری روبهروست، از جمله نابرابریهای اقتصادی، فساد، و درگیریهای مسلحانه در برخی از کشورهایش.
انگلیس، که بهطور تاریخی روابط مستعمراتی گستردهای با کشورهای آفریقایی داشته است، در پی تقویت روابط خود با این قاره پس از خروج از اتحادیه اروپا است. این کشور همچنین میداند که آفریقا فاقد یک نهاد واحد برای نمایندگی از همه کشورهایش در تعاملات اقتصادی است، که این امر به انگلیس مزیتهای زیادی میدهد. بهویژه اینکه کشورهای آفریقایی همچنان بهطور مستقل روابط اقتصادی خود را اداره میکنند.

آینده روابط انگلیس با آفریقا
دولت بوریس جانسون، نخستوزیر سابق بریتانیا، در مارس 2021 استراتژی جامعتری برای سیاستهای خارجی و امنیتی این کشور در آفریقا منتشر کرد. این استراتژی تأکید ویژهای بر مشارکت اقتصادی و توسعهای در آفریقا داشته و همچنین به لزوم همکاری در مسائل امنیتی، مبارزه با تروریسم، و حفظ صلح در این قاره اشاره کرده است. این چشمانداز جدید نشاندهنده تمایل بریتانیا برای نقشآفرینی فعالتر در امور آفریقا بهویژه در زمینههای اقتصادی و نظامی است.
در این میان، بریتانیا از طریق فعالیتهای نظامی خود بهدنبال تضمین آزادی دریانوردی و حفظ امنیت جریان کالاها و انرژی از آبراههای استراتژیک مانند تنگه بابالمندب و خلیج گینه است. نیروی دریایی بریتانیا در این مناطق نقش حیاتی ایفا میکند.
سیاستهای مهاجرتی بریتانیا و همکاری با آفریقا
انگلیس همچنین بهدنبال همکاری با کشورهای آفریقایی برای مقابله با جرایم سازمانیافته و قاچاق انسان است. در این راستا، لندن تلاش کرده است تا از جریان مهاجران غیرقانونی به اروپا جلوگیری کند. توافقات سیاسی، مانند توافق با رواندا برای پذیرش مهاجران، یکی از این اقدامات بوده که البته پس از مدتی لغو شد.
در سال 2024، دیوید لامی، وزیر امور خارجه انگلیس، از راهاندازی بسته مالی 84 میلیون پوندی خبر داد که بخشی از آن برای تقویت تابآوری کشورهای آفریقایی در برابر خطرات درگیری و تغییرات اقلیمی هزینه خواهد شد، و هدف اصلی آن کاهش تعداد مهاجرانی است که از آفریقا به اروپا میآیند.
با توجه به تحولات اخیر در روابط آفریقا با فرانسه و دیگر قدرتهای جهانی، بهنظر میرسد که بریتانیا بهدنبال جایگزینی فرانسه در این قاره است. تلاشهای اقتصادی و امنیتی بریتانیا در آفریقا نشان میدهد که این کشور با درک اهمیت این منطقه، بهویژه از منظر منابع طبیعی و فرصتهای تجاری، به دنبال تضمین جایگاه خود در آینده اقتصادی و سیاسی آفریقاست.
امنیت دریایی: رویکرد بریتانیا در آفریقا
امنیت آبراهها بهویژه در مناطق استراتژیک همچون خلیج گینه و تنگه باب المندب، از ارکان اصلی فعالیتهای نظامی و امنیتی انگلیس در آفریقا به شمار میرود. این مناطق نه تنها ستونهای اصلی امنیت انرژی و تجارت انگلیس هستند، بلکه بهعنوان عرصههای کلیدی برای تقویت حضور نظامی و دیپلماتیک بریتانیا در برابر چالشهایی چون دزدی دریایی و رقابتهای بینالمللی محسوب میشوند.
خلیج گینه با داشتن منابع غنی نفت و گاز، اهمیت ویژهای دارد. شرکتهای بزرگ انگلیسی مانند "بیپی" و "شل" در این منطقه مشغول فعالیت هستند و این خلیج به یک منبع اساسی انرژی برای بازارهای انگلیس و اروپا تبدیل شده است. طبق گزارشی که در سال 2021 توسط دولت انگلیس منتشر شد، تجارت این کشور به ارزش بیش از 6 میلیارد پوند سالانه از این منطقه عبور میکند.
دریای سرخ نیز بهعنوان مسیر اصلی دریایی انگلیس برای دسترسی به ذخایر انرژی خلیج فارس و صنایع شرق و جنوب شرقی آسیا مورد توجه است. این اهمیت با تحولات اخیر، همچون تلاش انگلیس برای تبدیل منطقه هند-اقیانوسیه به "ستون دائمی" سیاست خارجی خود، تقویت شده است.
با افزایش چشمگیر تهدید دزدی دریایی و حملات به کشتیهای تجاری در این دو منطقه، انگلیس در تلاشهای بینالمللی و منطقهای برای تقویت امنیت دریایی در خلیج گینه مشارکت فعال دارد. از جمله اقدامات این کشور میتوان به اعزام کشتیهای جنگی همچون HMS Trent برای گشتهای امنیتی و آموزش نیروهای دریایی محلی اشاره کرد. همچنین، انگلیس در رزمایشهای چندملیتی، تأسیس مراکز اطلاعات دریایی مانند MTISC در غنا و گروه دوستان خلیج گینه که در سال 2013 تأسیس شد، نقش مهمی ایفا کرده است. این کشور همچنین حضور دریایی و اطلاعاتی خود را در تنگه باب المندب و خلیج عدن تقویت کرده و در ایجاد کریدورهای ترانزیتی امن و عملیات نظارت دریایی مشارکت میکند.
توافقات نظامی و امنیتی انگلیس در آفریقا
لندن با امضای توافقنامههای متعدد نظامی و امنیتی با کشورهای آفریقایی، بهدنبال تقویت روابط خود با این دولتها است. این توافقها بهویژه در مواجهه با قدرتهای رقیب مانند چین، روسیه و ترکیه، اهمیت دارد. بهعنوان مثال، توافقنامه همکاری دفاعی با کنیا که در سال 2021 امضا شد، هدف آن تقویت امنیت و دفاع مشترک و تبادل تخصص است. همچنین، انگلیس در سال 2018 یک تفاهمنامه امنیتی با نیجریه برای مقابله با گروههای تروریستی چون بوکوحرام و داعش در غرب آفریقا امضا کرد.

معمای نقش آمریکا در آفریقا
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در فوریه 2025 بولتنی منتشر کرد که در آن به تغییر اولویتهای دیپلماتیک آمریکا اشاره شده بود. این بولتن تأکید داشت که دولت ترامپ بهجای تمرکز بر روابط با آفریقا، روابط خود را با کشورهای نیمکره غربی به ویژه در آمریکای مرکزی و جنوبی تقویت خواهد کرد. این رویکرد بازتابی از سیاست «اول آمریکا» است که بهویژه در دوران ریاست جمهوری ترامپ نمایان شد.
خطرات قطع کمکهای مالی ایالات متحده برای آفریقای جنوبی
تصمیم ترامپ برای قطع کمکهای مالی به آفریقای جنوبی به دلیل تصویب قانون سلب مالکیت زمین، جنجال زیادی بهوجود آورد. ترامپ این قانون را نقض حقوق بشر دانسته و آن را بهعنوان تهدیدی برای امنیت جهانی معرفی کرده است. در حالی که مقامات آفریقای جنوبی این تصمیم را نادرست میدانند، از دست دادن حمایت ایالات متحده میتواند عواقب سنگینی داشته باشد. در سال 2024، ایالات متحده 453 میلیون دلار از طریق طرح PEPFAR و 60 میلیون دلار از طریق USAID به آفریقای جنوبی کمک کرده بود.
آفریقا و سیاست ترامپ: کاهش تعاملات جهانی
در دوران ریاست جمهوری ترامپ، سیاست «اول آمریکا» به کاهش کمکهای ایالات متحده به آفریقا منجر شد. بهعنوان مثال، در سال 2024، آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده 8 میلیارد دلار به برنامههای کمکرسانی در آفریقا اختصاص داد. قطع این کمکها میتواند به کاهش تلاشهای بشردوستانه و توسعهای در قاره آفریقا منجر شود و زمینه را برای گسترش نفوذ قدرتهای دیگر مانند چین و روسیه فراهم آورد. این تغییر سیاست نهتنها موجب تضعیف همکاریهای بینالمللی ایالات متحده با آفریقا میشود بلکه میتواند در بلندمدت به گسترش گروههای افراطی و تهدیدات امنیتی در منطقه منجر گردد.

تلاش ایران برای حضور در آفریقا
ایران برای شناسایی فرصتهای اقتصادی و تجاری قاره آفریقا، سومین کنفرانس همکاریهای اقتصادی ایران و آفریقا را در تاریخ 7 تا 11 اردیبهشت 1404 در تهران برگزار کرد. این همایش با حضور گسترده مقامات عالیرتبه از جمله بیش از 20 وزیر، 14 معاون وزیر و 18 رئیس اتاق بازرگانی از کشورهای آفریقایی، همراه با نمایندگان بخشهای دولتی و خصوصی ایران و آفریقا، فرصتی برای تقویت پیوندهای اقتصادی، تجاری و فرهنگی میان ایران و قاره آفریقا بود. این رویداد که به همکاری وزارت صنعت، معدن و تجارت و با کمک وزارت امور خارجه، بهویژه معاونت دیپلماسی اقتصادی این وزارتخانه، سازماندهی شد.
مرتضی فغانی عضو اتاق های بازرگانی تهران ، ایران و آفریقا درباره این کنفرانس گفت: آفریقا دروازه فرصتها و مسیر تجارت آینده است و بر خلاف برخی ذهنیتها و تصورها، آفریقا در گذشته نیست، بلکه آینده است. در واقع این قاره ، فقیر و ضعیف نیست، بلکه ثروتمند و موقعیتساز است.
فغانی افزود: یکی از عواملی که باعث شده بود تا بین ایران و قاره آفریقا بحث مراوده تجاری کمرنگ باشد، عدم اطلاعات هر دو طرف از ظرفیتهای تجاری یکدیگر می باشد . بسیاری از مردم هنوز از آفریقا تصویری با شکمهای گرسنه و حیات وحش در ذهن دارند، در صورتی که اینطور نیست و ظرفیتهای این قاره در مواردی مانند طبیعت بکر و زیبا و... حتی از برخی از شهرهای اروپایی و آمریکایی بهتر است.
وی گردش مالی قاره آفریقا را بالغ بر یکهزار و 500 میلیارد دلار دانست و گفت: اما سهم ایران از این گردش مالی تنها یکمیلیارد و 300 میلیون دلار است که در 3،سال اخیر، با همافزایی بین وزارت خارجه، سازمان توسعه تجارت و اتاق بازرگانی، این عدد حاصل شد که البته رقم ناچیزی به شمار می رود؛ چرا که آفریقا ظرفیت جذب تمام کالاهای ایرانی را دارد.

فغانی در ادامه افزود: این هماهنگی نشان میدهد اگر تصمیمات جزیرهای حذف شود، میتوانیم در بازار 1500 میلیارد دلاری آفریقا سهم بیشتری داشته باشیم. ظرفیت صادراتی ما تا 350 میلیارد دلار است و با همکاری سهجانبه، میتوانیم در حوزههای کشاورزی، درمان، معادن، نفت و پتروشیمی حضور قوی تری داشته باشیم.
وی تاکید کرد: در سالهای گذشته فعالان اقتصادی بسیار کمی در این بازار حضور پیدا میکردند، اما امروزه با توجه به کاهش مصرف و رکود بازار داخلی، تمایل شرکتها به صادرات به سایر کشورها از جمله کشورهای آفریقایی به صورت چشمگیری افزایش پیدا کرده است.
وی، مهمترین مانع تجارت دوسویه را شناخت متقابل ایران و آفریقا از ظرفیتهای یکدیگر، کمبود زیرساختهای تجاری مانند خطوط کشتیرانی مستقیم و پروازهای فعال و نبود روابط مالی و بانکی قوی دانست و خاطرنشان کرد: متاسفانه ایران تنها یک خط کشتیرانی مستقیم و یک خط غیرمستقیم با آفریقا دارد و هیچ پرواز فعالی با این قاره برقرار نیست.
عضو اتاق بازرگانی ایران و آفریقا در پایان گفت: باتوجه به تأکیدات مقام معظم رهبری و رئیسجمهوری برای توسعه روابط با آفریقا، انگیزهای برای رفع این موانع ایجاد شده و رویدادهایی مانند اجلاس همکاری های ایران و آفریقا نیز به رفع ضعف شناخت کمک میکند.
موانع تجارت ایران با آفریقا؛ چرا فرصتها از دست میروند؟
دکتر علیرضا محمدی نیگجه، کارشناس مسائل آفریقا، در یادداشتی برای "دیپلماسی ایرانی" با تکیه بر تجربیات میدانی خود در غرب آفریقا، دلایل ناکامی تجارت خارجی ایران با کشورهای این قاره را اینگونه می بیند.
بهرغم ظرفیت بالای قاره آفریقا با 1.4 میلیارد نفر جمعیت، سهم ایران بسیار ناچیز است. این در حالی است که صادرات ایران عمدتاً محدود به مشتقات نفتی و محصولات فولادی بوده و واردات نیز به کالاهای کشاورزی و معدنی خلاصه میشود. او معتقد است مهمترین دلایل ناکامی ایران در این بازارها عبارتاند از:
نداشتن مهارتهای لازم در تجارت بینالملل؛
عدم تفکیک نقش سرمایهگذار و مدیر؛
ضعف در زبانهای خارجی و ارتباطات مؤثر؛
ناآگاهی از قوانین محلی و بینالمللی؛
عدم شناخت فرهنگی و ذائقه مصرفکننده آفریقایی؛
اتکای بیش از حد به سفارتخانهها بهجای حضور میدانی؛
و در نهایت، اثرات فلجکننده تحریمهای بینالمللی.
او تأکید دارد که برای موفقیت در بازارهای آفریقا، شرکتهای ایرانی باید آموزش ببینند، درک عمیقتری از بازارها پیدا کنند و از حضور میدانی، زبان، فرهنگ و قوانین کشور مقصد آگاه باشند. بیتوجهی به این اصول، منجر به از دست رفتن فرصتهای مهم اقتصادی خواهد شد.
فرجام سخن
مناقشه بر سر دسترسی به مواد معدنی استراتژیک نمونهای از تنشهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی معاصر است. در حالی که کشورهای غربی با سرمایهگذاری و تخصص خود نفوذ خود را حفظ میکنند، کشورهای آفریقایی در حال بازتعریف مشارکتهای بینالمللی هستند.
بزرگترین چالش پیش روی آفریقا، تبدیل "نفرین منابع" به فرصتی برای نقشآفرینی در اقتصاد جهانی است. این امر نیازمند مدیریت هوشمندانه منابع، مذاکره مؤثر، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و تقویت حاکمیت محلی است. در صورت موفقیت، آفریقا میتواند به عنوان یک بازیگر اصلی در اقتصاد جهانی تبدیل شود.
http://www.Azari-Online.ir/Fa/News/823564/آفریقا-در-میانه-رقابت-جهانی-بر-سر-معادن-استراتژیک--ایران-در-رقابت-بزرگ--فرصتطلبی-یا-فرصتسوزی-در-بازار-معدنی-آفریقا؟