پیام آذری
سه دهه تلاش، یک قدم تا نابودی؛ دریاچه ارومیه میان امید و احتضار
سه شنبه 17 تير 1404 - 15:21:07
خبرگزاری مهر - شرقی
پیام آذری - تبریز - دریاچه ارومیه که روزی قلب تپنده آذربایجان بود، حالا میان وعده‌های نیمه‌کاره، تبخیر و تشنگی زمین نفس می‌کشد؛ سه دهه با طرح و ستاد و شعار گذشت، اما همچنان میان مرگ و زندگی سرگردان است.

خبرگزاری مهر ، گروه استان‌ها - اسرا درویشی: آن‌سوی کوه‌های سرفراز سهند، جایی میان تبریز و ارومیه، دل زمین سال‌هاست که ترک برداشته است. این‌جا، دریاچه‌ای بود که دریا نبود، اما برای مردمش حکم دریا داشت. نگینی کبود به وسعت آرزوهای نسل‌ها، که آینه آسمان بود و تکیه‌گاه زندگی روستاییان و کشاورزان و نماد شکوه طبیعت آذربایجان. اما امروز، صدای موج‌ها خاموش شده، بوی نمک در باد پیچیده، و ترک‌های شوره‌زار جای شط‌های درخشان را گرفته‌اند. اینجا، دریاچه ارومیه است؛ زمانی دومین دریاچه شور بزرگ جهان، و امروز پهنه‌ای خشکیده در عطش بی‌تدبیری، سوء‌مدیریت و تغییرات اقلیمی.
دریاچه ارومیه سال‌هاست که آرام‌آرام نفسش را از دست می‌دهد. روند خشک شدن این پهنه آبی، داستانی نیست که تازه آغاز شده باشد. نزدیک به سه دهه است که هر تابستان، سطح آب آن پایین‌تر می‌رود و هر زمستان، امید بازگشتش کم‌رنگ‌تر می‌شود. در این سال‌ها، بسیاری آمدند، وعده دادند، ستاد احیا تشکیل دادند، طرح‌های نجات‌محور نوشتند و کلنگ‌ها به زمین زدند؛ اما در اجرا، دیوار به دیوار مشکلات خوردند. از تعارض منافع و کم‌کاری دستگاه‌ها گرفته تا کمبود اعتبار و عدم مشارکت جدی مردمی، همه و همه باعث شدند احیای دریاچه بیشتر شبیه یک شعار باقی بماند تا یک روند مستمر و موفق.
فصل‌های سرد سال، چونان مُسکّنی موقت، گاه سطح آب دریاچه را کمی بالا می‌برد. بارش‌ها در پاییز و زمستان 1402 و حتی بهار 1403، امیدواری‌هایی را برای بازگشت نسبی آب به برخی نقاط آن زنده کرد، اما کافی نبود. گرمای سوزان تابستان و میزان تبخیر بسیار بالای منطقه، همه آن دستاوردهای فصلی را در عرض چند هفته بر باد می‌دهد. عمق دریاچه کم است، میزان تابش آفتاب بالاست و وزش بادهای گرم، شتاب خشکیدن را بیشتر می‌کند.
اما عامل اصلی بحران جای دیگری‌ست: برداشت بی‌رویه آب از منابع زیرزمینی. ده‌ها هزار حلقه چاه مجاز و غیرمجاز در اطراف دریاچه، سال‌هاست که قلب منابع آبی حوضه آبریز ارومیه را خالی کرده‌اند. کشاورزی ناپایدار، استفاده از الگوهای کشت پرمصرف، نبود الگوی آبیاری مدرن، و مقاومت برخی کشاورزان در برابر تغییر، همگی نقشی جدی در تشدید بحران داشته‌اند. آب از سرچشمه نرسیده، یا به مصرف می‌رسد، یا در لابه‌لای تبخیرها گم می‌شود.
بنا بر اعلام کارشناسان و آمارهای رسمی، هم‌اکنون بیش از 85 درصد منابع آبی حوضه دریاچه ارومیه صرف کشاورزی می‌شود؛ آن هم در شرایطی که حجم مخازن سدهای بالادست کاهش یافته، چاه‌های غیرمجاز بی‌وقفه می‌مکند، و رودخانه‌هایی چون زرینه‌رود، سیمینه‌رود و گادار، دیگر توان تغذیه این دریاچه را ندارند.
طرح‌های مهمی همچون انتقال آب از رودخانه زاب، پروژه کاهش مصرف آب کشاورزی، انسداد چاه‌های غیرمجاز و تغییر الگوی کشت، همه روی کاغذ خوب بودند، اما در میدان عمل، یا کند پیش رفتند یا به دلیل نبود بودجه، مخالفت‌های محلی یا تعارض بین دستگاه‌ها، نیمه‌تمام ماندند. حتی انتقال پساب تصفیه‌خانه‌های شهری نیز با چالش‌های زیست‌محیطی و مالی مواجه شد.
دریاچه ارومیه دیگر تنها یک مسئله زیست‌محیطی نیست؛ مسئله‌ای‌ست اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی. خشک شدن آن تهدیدی‌ست برای هزاران شغل، برای امنیت غذایی، برای سلامت مردم و برای آینده حیات در شمال‌غرب کشور. طوفان‌های نمکی که هر سال بیشتر می‌شوند، می‌توانند زمین‌های حاصلخیز اطراف را به بیابان تبدیل کنند و زندگی را از حاشیه‌نشینان تا شهرنشینان تهدید کنند.
سوال اما اینجاست: آیا هنوز هم می‌توان امید داشت؟ آیا می‌توان در روزگاری که بحران آب گریبان‌گیر همه ایران شده، برای احیای دریاچه‌ای خشکیده به وسعت 5 هزار کیلومتر مربع برنامه‌ای اجرایی داشت؟

پیام آذری


دریاچه ارومیه با این شرایط احیا شدنی نیست
بهروز ساری صراف، استاد دانشگاه تبریز در گفت‌وگو با خبرنگار مهر با اشاره به کاهش بی‌سابقه تراز و حجم آب دریاچه ارومیه، اظهار کرد: در زمستان و بهار به حال دریاچه خوشحال می‌شویم و در تابستان افسوس می‌خوریم، اما این خوشحالی و تأسف منطقی نیست؛ باید ویژگی جدید اقلیم منطقه را پذیرش و راهکارهای صحیحی انتخاب کنیم. نباید گمان کنیم که با بارش‌های بهاره یا سرمای زمستانی، وضعیت دریاچه خوب خواهد شد. این باور غلط را باید کنار بگذاریم که بدون اقدام، دریاچه خودش احیا می‌شود.
وی افزود: در مهر و آبان، بارش‌ها نسبتاً خوب است و در زمستان هم سرمای شدید باعث کاهش تبخیر می‌شود. همین موضوع باعث می‌شود در حوالی نوروز، سطح دریاچه بهتر به‌نظر برسد، اما از اواخر بهار تا پایان تابستان، تبخیر شدید باعث افت دوباره سطح آب می‌شود. تبخیر اتمسفری در سه ماه پایانی تابستان به دو میلیارد مترمکعب می‌رسد و قدرت تبخیر خود دریاچه هم در کل سال آبی تا سه میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود.
این استاد دانشگاه با اشاره به وضعیت بحرانی فعلی، اظهار کرد: امسال دریاچه با یکی از کم‌ترین شاخص‌های میزان آب خود روبه‌رو شده است، تراز فعلی دریاچه 1270.10 سانتی‌متر است که نسبت به سال گذشته 50 سانتی‌متر و نسبت به میانگین درازمدت، 4 متر و 20 سانتی‌متر کاهش داشته است. این اعداد نشان می‌دهند به مرز بحران مطلق رسیده‌ایم و رکورد کاهش در چند سال اخیر شکسته شده است.
وی با اشاره به حجم آب موجود در دریاچه گفت: در حال حاضر، تنها یک میلیارد و 14 میلیون مترمکعب آب در دریاچه باقی مانده که نسبت به سال گذشته 1.5 میلیارد مترمکعب و نسبت به میانگین درازمدت، 15 میلیارد مترمکعب کاهش دارد و صادقانه باید گفت که به کف دیگ خورده‌ایم.
ساری‌صراف با اشاره به علل این وضعیت، تصریح کرد: ما میراث و محصول چندین هزار سال فعالیت آب و هوایی کره زمین را در عرض 40 سال مصرف کردیم. سهم بالای مصرف آب در کشاورزی و صنعت، گرمایش جهانی و تغییر اقلیم همه در کنار هم باعث شده‌اند وضعیت دریاچه به اینجا برسد. اکنون شرایط اقلیمی بدتر هم شده و با گسترش ریزگردهای نمکی، شوری خاک‌های کشاورزی و شهری و مسکونی هم بیشتر خواهد شد.
نیاز سالانه 3 میلیارد متر مکعبی دریاچه ارومیه به آب
وی نیاز سالانه دریاچه برای حفظ وضعیت پایدار را حدود سه میلیارد مترمکعب آب عنوان کرد و گفت: ورودی روان‌آب‌ها بسیار ناچیز است. آمار ایستگاه‌های هیدرومتری آذربایجان شرقی نشان می‌دهد تنها 145 میلیون مترمکعب آب از جریان‌های سطحی وارد دریاچه شده که نسبت به میانگین بلندمدت، کاهش 70 درصدی دارد. این یعنی رودخانه‌های ما دیگر آبی برای تحویل دادن به دریاچه ندارند.
ساری‌صراف با انتقاد از افزایش مصرف در بخش کشاورزی و شرب، تأکید کرد: با این شرایط، عملاً راهی برای کاهش مصرف آب و افزایش ورودی آب به دریاچه وجود ندارد. پس چطور می‌توان وضعیت دریاچه را بهبود داد؟ بدون انجام اقدام ملی و بین‌المللی و بدون تأمین اعتبارات کلان، هیچ‌کدام از طرح‌های احیا اجرا نمی‌شود.
وی با اشاره به وضعیت ستاد احیای دریاچه ارومیه، خاطرنشان کرد: اجرای هر پروژه نیاز به منابع هنگفت مالی دارد که تاکنون به ستاد تزریق نشده است. از آنجا که ستاد فقط در سطح یک استان قدرت اجرایی دارد، بار تأمین بودجه هم بر دوش همان استان گذاشته شده، در حالی که دریاچه ارومیه یک مسئله ملی و نیازمند نگاه حاکمیتی است، نه صرفاً استانی.
این استاد دانشگاه با تأکید بر نقش انسان در وضعیت فعلی دریاچه، یادآور شد: اقلیم البته بی‌تأثیر نیست، اما نباید همه تقصیرها را گردن اقلیم انداخت. اقلیم با استناد به منابع علمی مختلف نهایتاً حدود 20 درصد سهم دارد، اما 80 درصد تقصیر متوجه خود ماست. دمای هوا در سال‌های اخیر بین دو تا سه درجه افزایش یافته، بارش‌ها حدود 20 درصد کاهش داشته و تبخیر بالا رفته است، اما مشکل اصلی، الگوی مصرف ماست که با هیچ استانداردی هماهنگ نیست.
ساری‌صراف خاطرنشان کرد: فرهنگ عمومی ما هم در این زمینه نگران‌کننده است. مردم و کشاورزان هنوز کم آبی را باور نکرده‌اند و به توصیه‌های مسئولان کاملاً بی‌اعتماد شده‌اند، مدیران و مسئولان فقط می‌گویند خدا کمک کند، ان‌شاءالله به لطف خدا باران ببارد، اما هیچ سازمانی حاضر نیست از خود شروع کند و تحولی در مصرف آب ایجاد کند. اگر طرز فکر مسئولان تغییر نکند و کشاورزی همچنان اولویت مطلق کشور و آذربایجان شرقی و غربی باقی بماند، هیچ امیدی به احیای دریاچه نیست.
وی با اشاره به کاهش سهم رودخانه‌ها از منابع آبی ادامه داد: متأسفانه بسیاری از این رودخانه‌ها قبل از رسیدن به دریاچه، عمداً به سمت زمین‌های کشاورزی منحرف شده‌اند. لایروبی‌هایی که انجام شد با هدف رساندن آب به دریاچه بود، اما در عمل نتیجه‌ای حاصل نشد.
ساری‌صراف متذکر شد: اگر مسئولان اراده کنند، اگر اعتبارات تأمین شود، اگر سازمان‌های کشاورزی استان‌های مرتبط، تولید خود را افزایش ندهند، شاید هنوز راهی برای نجات دریاچه وجود داشته باشد. اما با ادامه روند فعلی، نمی‌توان چندان خوش‌بین بود. چرا که هنوز در برنامه هفتم توسعه، میزان سطح زیر کشت کشور باید 50 درصد توسعه یابد؛ حال با کدام آب و کدام جریان رودخانه‌ها این توسعه باید انجام شود؟

پیام آذری


اکنون که سایه خشک‌سالی بر پیکر دریاچه ارومیه سنگینی می‌کند و هر تابستان، گام‌های نابودی این نگین آبی شتاب می‌گیرند، باید از خود بپرسیم: آیا هنوز می‌توان به وعده احیا دل بست؟ آیا در کشاکش بحران اقتصادی، اولویت برنامه‌ریزی‌ها از بقا به توسعه ناپایدار منحرف نشده است؟ آیا ستاد احیا، که روزی با هزار امید آغاز به کار کرد، امروز همچنان جان دارد یا به نهادی کاغذی بدل شده است؟ آیا کشاورزی منطقه می‌تواند از خواب مصرف‌گرایی بیدار شود؟ آیا مردم، مسئولان و سیاست‌گذاران می‌توانند بر سر سفره‌ای مشترک بنشینند تا برای این دریاچه، نسخه‌ای اجرایی، مشارکتی و پایدار بنویسند؟
و مهم‌تر از همه این‌ها اگر این بار هم نجاتش ندهیم، چه چیزی را از دست می‌دهیم؟ فقط یک دریاچه؟ یا بخشی از هویت، تاریخ، معیشت و آینده این سرزمین را!

http://www.Azari-Online.ir/Fa/News/834341/سه-دهه-تلاش،-یک-قدم-تا-نابودی؛-دریاچه-ارومیه-میان-امید-و-احتضار
بستن   چاپ