دوشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۴

سیاسی

شد جامه­ سربازی ما هم کفن ما؛

روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن

روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن
پیام آذری - کُهن کشور عزیزمان ایران تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. سرزمینی که در آن رویداد‌های تلخ و شیرین و حماسه و افتخار دیده می‌شود؛ حماسه هایی که با جانفشانی هزاران مدافع فداکار ایرانی آفریده شده است.
  بزرگنمايي:

پیام آذری - کُهن کشور عزیزمان ایران تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. سرزمینی که در آن رویداد‌های تلخ و شیرین و حماسه و افتخار دیده می‌شود؛ حماسه هایی که با جانفشانی هزاران مدافع فداکار ایرانی آفریده شده است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز آذربایجان شرقی 84 سال پیش در چنین روزی، هنگامه جنگ جهانی دوم در سوم شهریور ماه سال 1320 نیرو‌های نظامی اتحاد جماهیر شوروی از شمال و شرق و نیرو‌های متجاوز انگلیسی از جنوب و غرب و از زمین و هوا به ایران حمله کردند.
حملات سنگینی که به اِشغال تعداد زیادی از شهر‌های کشور منجر شد و تهران نیز در آستانه سقوط قرار گرفت. در میان این رخداد‌های تاریخی، یک پل آهنی که بر روی رود ارس قرار دارد، آبستن حماسه مهمی شد که بازگویی آن به شناخت حوادث و رویداد‌های آن دوران کمک می‌کند.
ساعت 4 بامداد سوم شهریورماه سال 1320 شمسی در جریان جنگ جهانی دوم نیرو‌های ارتش شوروی یورش و تجاوز ناجوانمردانه به ایران کردند.
در این روز سه مرزبان غیور ایرانی دستور تسلیم در برابر دشمن متجاوز را که از سوی حکومت بی غیرت رضاخانی ابلاغ شده بود نادیده گرفتند و جان خود را فدای وطن کردند و فریاد برآورند که مرزبان ایرانی غیرت و آزادگی را در مکتب حسین (علیه السلام) آموخته و در دفاع از خاک وطن و ناموس تا پای جان و آخرین قطره خون ایستاده است.
اعلان بی طرفی ایران در جنگ جهانی دوم
جنگ جهانی دوم با حمله آلمان به لهستان در شهریور سال 1318 (سپتامبر 1939) آغاز شد. با شروع جنگ در اروپا دولت وقت ایران ایران با صدور بیانیه رسمی اعلان بی طرفی کرد. در همین خصوص بیانیه‌ای هم صادر و خبرگزاری رسمی پارس آن را منتشر کرد.
احضار سفیر ایران به کاخ کرملین در ساعت یک نیمه شب
سوم شهریور 1320مصادف با 25 اوت 1941 ساعت یک بعد از نصف شب محمد ساعد مراغه‏‌ای، سفیر ایران در مسکو از سوی مولوتف، وزیر خارجه شوروی احضار و با یک بهانه گیری به وی اعلام شد: «نظر به اینکه عده زیادی از آلمانی‏ها در ایران به عناوین مختلف بر ضد متفقین مشغول فعالیت هستند و، چون دولت ایران به یادداشت‏های دولتین شوروی و انگلیس در این زمینه توجه و در اخراج آنها اقدامی نکرده است و به جای آن رَویه خصمانه در قبال متفقین در پیش گرفته است، دولت شوروی براساس ماده 6 عهدنامه مودت 1921 به ارتش سرخ دستور داده است که وارد خاک ایران شوند و این اقدام به هیچ ‏وجه بر ضد ملت ایران نبوده و به محض رفع عللی که منتهی به این حمله شده خاک ایران را ترک خواهند کرد.»
ساعد پاسخ داد: «اولا به عنوان سفیرکبیر دولت شاهنشاهی ایران و ثانیاً به عنوان یک فرد ایرانی به نام ملت ایران بر علیه این اقدام دولت شوروی و نقض مصونیت ایران جداً اعتراض می‏ کنم. دوم علتی که برای این اقدام غیرمنصفانه خود ایراد کردید باعث تعجب است؛ زیرا چنان که می ‏دانید دولت شاهنشاهی از همان روز اول شروع این مذاکرات خواهش دولتین شوروی و انگلیس را حسن استقبال کرده و عده معتنابهی از آلمانی‏ها را در همان روز‌های اول از ایران اعزام داشت.
اختلاف نظر در طرز طرح قضیه است؛ زیرا طرز انشاء یادداشت‏های مزبور برخلاف حقوق حاکمیت و استقلال ایران و صورت یک یادداشت غیرقابل قبولی را داشت و تقاضای دولت ایران هم این بود که طرز انشاء و نگارش آنها اصلاح شود... نهایت تأسف است که ماده 6 قرارداد مودت 1921 را دست‏اویز قشون‏ کِشی به ایران می‌کنید.»
حمله انگلیس و شوروی به خاک ایران
همزمان با تسلیم یادداشت دولت‌های اشغالگر، لشکرکِشی و تهاجم نظامی برای اشغال نظامی ایران آغاز شد.
ساعت 4 بامداد نیرو‌های متجاوز روس و انگلیس به ‏طور همزمان حمله خود را از شمال و جنوب به ایران آغاز کردند. نیرو‌های شوروی در سه ستون از طریق جلفا به تبریز و از طریق باکو به بندر پهلوی و گرگان و از طریق عشق‏ آباد به طرف مشهد پیشروی کردند و نیرو‌های انگلیسی از طریق آبادان، خرمشهر و قصر شیرین از مرز‌های ایران گذشتند و هر دو نیرو شهر‌های مختلف کشورمان را بمباران کردند.
با ورود قوای اشغالگر شوروی به داخل ایران پیشروی آنها برای اشغال تبریز مرکز استان ادامه یافت و دستور ترک مخاصمه توسط ستاد ارتش، موجب شد تا ارتش قوای خود از مناطق مرزی را احضار و راهی مراکز ستادی خود شوند.
با این حال نظر به هجوم غافلگیرانه قوای بیگانه پاسگاه­های ژاندارمری که وظیفه مرزبانی را هم برعهده داشتند در موقعیتی حساس و خطیر قرار داشتند گرچه فرماندهان ارشد اغلب صحنه را خالی و فرار کرده بودند، ولی سربازانی معتقد و غیوری هم بودند که غیرت آنها اجازه نمی‌داد از مقابل دشمن فرار کنند و خاک میهن را دودستی به متجاوزان تحویل دهند.
مقاومت در پل فلزی جلفا
یکی از مناطق راهبردی برای ورود به ایران از طریق آذربایجان مرز جلفا و پل فلزی است که بر روی رود خروشان ارس قرار دارد. این منطقه در ساعت 4 صبح روز سوم شهریور ماه 1320هـجری شمسی مورد هجوم قوای مکانیزه و موتوریزه شوروی واقع شد.
با توجه به موقعیت رود ارس تنها راه عبور نیرو‌های مکانیزه و موتوریزه ارتش شوروی در آن نواحی پل فلزی جلفا بود و عرض پل فلزی اجازه عبور همزمان 2 ماشین نظامی سنگین یا تانک را نمی‌­داد. از این رو نیرو‌های موتوریزه و مکانیزه در یک خط روی پل فلزی از قسمت جلفای شوروی به راه افتادند. در نقطه صفر مزری تیر اندازی مرزبانان ایرانی آغاز شد.
نخستین مقاومت مرزبانان ایرانی در دفاع از میهن در مرز جلفا به وقوع پیوست. در این مقاومت همان سه مرزبان والامقام و غیور در کنار پل آهنی رود ارس تا پای جان ایستادند و به شهادت رسیدند.
این شهیدان غیور و میهن دوست سه ژاندارم بودند که با مقاومت شجاعانه ­شان در بامداد سوم شهریور 1320 از ورود قوای شوروی به خاک کشورمان جلوگیری کردند.
طبق مستندات در پاسگاه مرزی جلفا حداقل چهار نیرو در شب حمله مستقر بودند. سرجوخه مصیّب محمدی فرمانده پاسگاه بود و چهار ژاندارم که 2 نفر از آنها از بعد از شروع درگیری صحنه را ترک کردند.
آن سه دلاورمرد آذربایجانی
سرجوخه شهید مصیّب محمدی فرزند محمد علی، متولد 1285
ژاندارم شهید میرمحمد راثی هاشمی، فرزند میر جعفر، متولد 1297
ژاندارم شهید عبدالله شهریاری، فرزند حیدر، متولد 1285
وقتی قوای مهاجم به نیمه پل که نقطه صفر مرزی ایران و شوروی بود نزدیک شدند، باران رگبار گلوله­‌های خشم و آتش غیرت از تفنگ‌های مرزبانان شجاع و مقاوم بر سرشان فرود آمد و متجاوزان زمین­ گیر شدند.
روس‌ها که چاره ­ای جز گذر از روی پل نداشتند ابتدا با توپخانه و خمپاره پاسگاه ژاندرمری را هدف قرار دادند و آن را منهدم کردند. سپس با آتش مسلسل سنگین ژاندارم­های از جان گذشته را به شهادت رساندند.
مقاومت و شهادت آن سه مدافع وطن در کنار پل فلزی، از نظر فرماندهان ارتش سرخ پدیده­‌ای شگفت ­آور بود. به طوری که پس از فتح پل و هموار کردن زمینه عبورشان به خاک ایران، بر پیکر شهدا احترام نظامی برجای آوردند و پیکرهای مطهرشان را در کنار پل به خاک سپردند.
بر اساس روایت موجود سه شهید مرزبان برای مقابله با قوای نظامی شوروی در سه موقعیت سنگر گرفته بودند. شهید سرجوخه مصیّب محمدی در یک متری کنار پل فلزی سنگر گرفته بود؛ شهید شهریاری روی برجک پاسگاه و شهید راثی هاشمی روی پشت بام پاسگاه. اسلحه آنها هم برنو بود و هر سه تیر انداز ماهری بودند.
برای متوقف کردن ستون تجهیزات نظامی راننده نفربر زرهی یا تانک پیشرو مورد هدف قرار گرفت و کشته شد. با توقف خود روی زرهی، حرکت ستون هم متوقف شد. برای راه اندازی تانک نیرو‌هایی هم که اعزام می­ شدند مورد هدف مرزبانان شجاع ایرانی قرار می­ گرفتند. از این رو حرکت ستون نظامی برای ساعاتی متوقف شد.
به روایت میرزا علی اوف به نقل از سرگرد نوروزاف، ابتدا شهید شهریاری که بالای برجک پاسگاه بود به شهادت رسید بعد شهید راثی هاشمی و در آخر سرجوخه مصیب محمدی. پاسگاه و برجک آن نیز با آتش توپخانه منهدم شد. با توجه به اینکه شهید محمدی در نزدیکی پل سنگر گرفته بود بعد از شهادت وی فرمانده ارتش سرخ کنار پیکر او ایستاد و احترام نظامی به ­جای آورد.
پرورش یافتگان مکتب عاشورا، مدافعان واقعی ایران
به اذعان بازماندگان، هرسه شهید دارای روحیه مذهبی بالایی بودند. به خصوص فرمانده این پاسگاه مصیب محمدی که روحیات جوانمردانه هم داشت. وی در یکی از روستای‌های کلیبر فردی مردم دار، خیّر و جوانمرد بود.
خاطراتی که از بازماندگان شهدای مرزبانی برجای مانده است مؤید روحیه مذهبی و دینی آنها است. شهید دوم یعنی سیدمحمد راثی هاشمی در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود و برادر بزرگ او روحانی و عالم دینی بود. محمد علی تنها بازمانده شهید عبدالله شهریاری طبق شنیده­‌های روستائیان باسمنجی گفته است:
«پدرم عاشق اهل بیت وعصمت بود و در مناسبت‌های مذهبی ماه محرم و صفر برای شهدای کربلا از جمله حضرت علی اکبر (علیه السلام)، حضرت ابوالفضل (علیه السلام) و سیدالشهدا امام حسین (علیه السلام) برای مردم روستا مرثیه خوانی «اوخشاما» می‌خواند و تا زمانی که دستمالش پر از اشک نمی‌شد دست از گریه برای شهدای کربلا بر نمی­ داشت.»
دفن شهدای مرزبان بعد از عبور کاروان نظامی ارتش سرخ اتفاق افتاد. نکته جالب آنکه جسم شهید مصیب محمدی فرمانده پاسگاه مرزی در پرچم ایران پیچیده و دفن شد.
بر هلال بالای سنگ مزار این شهدا قطعه شعری پرمعنی هم نقش بسته است:
هرچند آغشته شد به خون پیرهن ما / شد جامه­ سربازی ما هم کفن ما / شادیم ز جانبازی خویش در این خاک/ پاینده و جاوید بِمانَد وطن ما
یادمان شهدای شهریور 1320 در سال 1394 احداث شده است
و امروز این سرزمین مقاوم
حکومت رضاخان پهلوی در برابر هجوم وحشیانه متجاوزان بیگانه فقط 48 ساعت دوام آورد. با آنکه دلاورمردان ایرانی در قشون بودند، اما فرماندهان ترسو و در راس حکومت، رضاخان اراده دفاع و غیرتِ مقاومت نداشتند و ایران عزیزمان آماج حملات دشمن قرار گرفت و اِشغال شد.
حال این رویداد و سرگذشت تلخ را مقایسه کنید با حماسه دلاورمردان نظام مقدس جمهوری اسلامی در طول هشت سال دفاع مقدس که با رهبری و فرماندهی امام خمینی آن پیر شجاع و دلیر و آن مرد الهی نگذاشتند حتی یک وجب از خاک میهنمان در دستِ دشمنِ متجاوزِ بعثیِ صدّامِ عَفلَقی باقی بماند.
یا در همین نبرد مقدس 12 روزه ایران با دشمن صهیونیستی ـ آمریکایی که نیرو‌های جان برکف اسلام تحت رهبری امام خامنه‌ای عزیز شجاعانه و مقتدرانه ایستادند و پاسخ خُردکننده و قاطع به مستکبران دادند.
آری! فرق می‌کند چه کسی فرمانده باشد. یاد و خاطره شهدای سوم شهریور 1320 و همه شهدای هشت سال دفاع مقدس، مدافعان حرم، مدافعان امنیت و شهدای نبرد مقدس 12 روزه را گرامی می‌داریم. راهشان پر رهرو باد.

پیام آذری

پیام آذری

پیام آذری

پیام آذری

پیام آذری


روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن روایتی از حماسه مقاومت سه مدافع وطن

پیام آذری

پیام آذری

پیام آذری

پیام آذری

پیام آذری


تحقیق، تنظیم و نگارش: مهدی جلیلی ـ سردبیر خبرگزاری صداوسیمای مرکز آذربایجان شرقی

پیام آذری


منبع: خبرگزاری صدا و سیما


نظرات شما