دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴

مقالات

ترکیه، هدف پنهان اسرائیل

ترکیه، هدف پنهان اسرائیل
پیام آذری - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست علی ودایع| آنارشی سخت خاورمیانه گریبان‌گیر منافع ترکیه نیز شده است. ترکیه با دکترین ...
  بزرگنمايي:

پیام آذری - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ودایع| آنارشی سخت خاورمیانه گریبان‌گیر منافع ترکیه نیز شده است. ترکیه با دکترین نوعثمانی ظرف دو دهه اخیر تلاش کرده برای خود حوزه منافع تعریف کند. تعارض منافع ترکیه تا پیش از سقوط بشار اسد و روی کار آمدن جولانی بیشتر متوجه بازیگران سنتی خاورمیانه بود، اما تغییر وزن‌کشی در شام برای آنکارا تعارض منافع جدیدی تعریف کرده است.
ترکیه در سوریه پسا‌اسد تلاش کرد به سمت کنترل تنش یا «فریز آتش» حرکت کند، اما بازی ترک‌ها درباره اسرائیل نتیجه معکوس داده است. ‌رجب طیب اردوغان‌ با هوشمندی روی گسل‌های سخت شرق و غرب تعریف منافع کرده، اما داستان شام متفاوت است.
تقابل ژئوپلیتیکی و ژئو‌اکونومیکی
اسرائیل به دنبال اعمال تغییرات ژئوپلیتیکی در سوریه است و پایگاه‌های منسوب به ترکیه را ظرف یک سال اخیر هدف قرار داده است. نکته بنیادین اینجاست که در نگاه تل‌آویو، دکترین نوعثمانی در بلند‌‌مدت برای اسرائیل یک تهدید حیاتی و معماواره امنیتی قلمداد می‌شود. ناگفته نماند که آنها در حوزه «‌ژئوپلیتیک انرژی» نیز درگیر رقابتی سنگین شده‌اند. کانون اصلی رقابت انرژی میان ترکیه و اسرائیل‌ بر سر منابع گاز طبیعی تازه کشف‌شده در مدیترانه شرقی و پروژه ‌«‌خط لوله مدیترانه شرقی» موسوم به EastMed متمرکز است. 
اسرائیل به همراه یونان و قبرس از طریق پروژه خط لوله مدیترانه شرقی به دنبال صادرات گاز خود به اروپا با دور‌زدن و در نهایت حذف ترکیه از معادلات انرژی اروپایی است. 
ترکیه می‌گوید ‌مسیر این خط لوله از قلمرو دریایی مورد مناقشه (فلات قاره) ترکیه می‌گذرد و آن را غیرقانونی می‌داند.‌
یک حساب‌و‌کتاب نشان می‌دهد که رقابت بر سر منابع و مسیرهای انرژی، یک «متغیر مستقل» نیست، بلکه یک رکن اساسی در تداوم و تشدید تقابل ژئوپلیتیک میان ترکیه و اسرائیل است.
آینده‌پژوهی‌ها رویارویی سخت بین آنکارا و تل‌آویو را ‌اجتناب‌ناپذیر محاسبه می‌کنند، اما «فعلا» طرفین تقابل نرم را دنبال می‌کنند.
ترکیه با تکیه بر عضویت در ناتو، به دنبال بازدارندگی مقابل اسرائیل است. پیمان آتلانتیک شمالی‌ یک متغیر ساختاری مهارکننده بسیار مهم در تقابل ترکیه با اسرائیل است. ظاهرا ناتو تضمین می‌کند که این درگیری‌ها در سطح «منطقه خاکستری» و عملیات نیابتی یا حملات محدود (مثلا در سوریه) باقی بماند و به جنگ تمام‌عیار دولتی تبدیل نشود. سؤال بنیادین اینجاست که چرا ترکیه به سمت توسعه همکاری با ایران در حال حرکت است؟
ترکیه و ماجرای جنگ 12‌روزه
در عمق ذهن تاریخی ترکیه، ماجرای پیمان «سایکس-پیکو» و تقسیم اراضی عثمانی همچنان سنگینی می‌کند. با این ذهنیت تاریخی باید دقت داشت که اگرچه ناتو تعهدی در قبال اسرائیل ندارد، اما منافع آمریکا در حفظ امنیت اسرائیل، عملا ناتو را به خط قرمزی دیپلماتیک تبدیل می‌کند.
در چارچوب تحلیلی رئالیسم، برهم‌خوردن موازنه وحشت بین ایران و اسرائیل تبعات ناخوشایندی برای ترکیه خواهد داشت. هم‌زمان با جنگ 12‌روزه و تهاجم اسرائیل به ایران، نگاه رسانه‌های ترکیه این بود که هدف بعدی اسرائیل این کشور است. از سوی دیگر، حمله موشکی اسرائیل به قلب دوحه و نشست حماس، سیگنالی پنهان برای ترکیه قلمداد شده است. فراموش نکنیم که ترکیه و قطر اتحاد استراتژیک درباره حلقه اخوانی دارند. این پیام نشان می‌دهد که اسرائیل حاضر است برای ضربه‌زدن به بازوهای رقبای منطقه‌ای خود، حتی به قلمروهای دوستان و متحدان آمریکا (قطر) نیز تجاوز کند. این اقدام، هزینه حمایت ترکیه از حماس را افزایش داده و آنکارا را در نقطه برخورد قرار می‌دهد.
مدل حمایت ترکیه از ایران در جنگ 12‌روزه و بی‌سابقه‌ترین سطح همکاری‌های آشکار و پنهان در چارچوب «تغییر معماری امنیتی» خاورمیانه یک وضعیت متفاوت را ترسیم می‌کند. بازیگران سنتی به شکلی خواسته یا ناخواسته در حال تعریف روابط امنیتی هستند؛ وضعیتی که نمونه آن در تراکنش‌های امنیتی بین تهران، اسلام‌آباد و ریاض به‌وضوح قابل مشاهده است.
افزایش تصاعدی تنش و ورود غیررسمی ترکیه و اسرائیل به «جدال در منطقه خاکستری»، نه یک تعارض ایدئولوژیک، بلکه نتیجه یک «رقابت اجتناب‌ناپذیر بر سر قدرت و امنیت» در خاورمیانه است که پس از خلأ قدرت در سوریه تشدید شده است.
تعریف منافع مشترک
موتور محرکه تغییر معماری امنیتی خاورمیانه، بازیگری به اسم اسرائیل است که ضمن تعریف سطح جدید منافع به دنبال تغییرات ژئوپلیتیکی در غرب آسیا‌ست. حجم محدود منافع و آنارشی ساختاری منطقه، معادله‌ای سخت را ترسیم می‌کند که با ضریب «جدال کلوب قدرتمندان» و تغییر وزن‌کشی‌های روابط بین‌الملل همراه می‌شود.
ترکیه و بازیگران سنتی خاورمیانه به سمت همکاری تاکتیکی یا راهبردی با ایران برای ایجاد توازن در مقابل اسرائیل در حال حرکت هستند. در محیط آنارشیک، دولت‌ها به دنبال ایجاد توازن قوا در برابر قدرت‌های مهاجم یا مسلط هستند. رشد قدرت و نفوذ اسرائیل در منطقه (که با حمایت قاطع آمریکا همراه است)، یک تهدید مشترک برای منافع ژئوپلیتیک ترکیه و ایران محسوب می‌شود.
این همکاری، نه یک «اتحاد ایدئولوژیک»، بلکه یک «شراکت عمل‌گرایانه» است. حمایت دیپلماتیک شدید ترکیه از ایران در جریان جنگ 12‌روزه و سفر هاکان فیدان به تهران، نشانه‌های روشنی از هم‌گرایی در حوزه امنیتی است. 
بازتعریف ترکیه از همکاری با ایران از همان الگوریتم پاکستان و عربستان تبعیت می‌کند. ریاض در تراکنش‌های تهران و آنکارا یک وضعیت پارادوکسیکال است؛ عربستان نقشی را ایفا می‌کند که می‌تواند هم ایجادکننده فرصت برای هم‌گرایی ایران و ترکیه باشد و هم به‌عنوان عامل محدودکننده علیه این اتحاد عمل کند. عربستان در عین تسریع همکاری‌های امنیتی مشترک با ایران و ترکیه، تمایلی به شکل‌گیری «بلوک امنیتی» تهران و آنکارا ندارد.
 اگرچه طرفین منافع مشترک ژئوپلیتیک غیرقابل کتمانی در مقابل اسرائیل دارند، اما «تعارضات ایدئولوژیک» و رقابت‌های سنتی همچنان یک عامل بازدارنده است.
به شکل ویژه، ترکیه همکاری‌های تاکتیکی با ایران و روسیه را در حوزه‌های امنیتی-اطلاعاتی و سیاسی-دیپلماتیک افزایش می‌دهد، بدون آنکه ائتلاف نظامی رسمی تشکیل دهد. این سناریو به حفظ عضویت در ناتو و در‌عین‌حال مقابله با تهدید اسرائیل کمک می‌کند. در صورت افزایش حملات اسرائیل به منافع ترکیه یا فشار شدید آمریکا، ترکیه مجبور به تعمیق بیشتر روابط دفاعی و اقتصادی با ایران (به‌ویژه در حوزه انرژی و امنیت مرزی) می‌شود.
بازار


نظرات شما