يکشنبه ۴ آبان ۱۴۰۴

مقالات

قمار روسیه در اروپا

قمار روسیه در اروپا
پیام آذری - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست روسیه با آزمودن آستانه تحمل غرب و تغییر دکترین هسته‌ای خود و همچنین فرصت‌سازی ...
  بزرگنمايي:

پیام آذری - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
روسیه با آزمودن آستانه تحمل غرب و تغییر دکترین هسته‌ای خود و همچنین فرصت‌سازی از شکاف‌های فراآتلانتیکی به دنبال اعمال فشار بیشتر بر ناتو و تثبیت جایگاه استراتژیک و هویتی‌اش در اوکراین است
بازار
حدیث روشنی| روز پنجشنبه، دو فروند هواپیمای نظامی روسیه، یک جنگنده سوخو-30 و یک تانکر سوخت‌رسان ایل-78، برای مدت کوتاهی وارد حریم هوایی لیتوانی شدند. ارتش این کشور اعلام کرد هواپیماها احتمالا در حال تمرین سوخت‌گیری هوایی از منطقه کالینینگراد بودند و حدود 700 متر وارد خاک لیتوانی شدند. در مقابل دو جنگنده یوروفایتر تایفون اسپانیا تحت ماموریت ناتو برای رهگیری وارد عمل شدند. وزارت دفاع روسیه اما نفوذ به حریم هوایی لیتوانی را رد کرده و آن را کاملا مطابق مقررات خوانده است. پیش‌تر نیز و در 19 سپتامبر، سه جنگنده میگ-31 روسیه وارد حریم هوایی استونی شدند و چند روز بعد، بیش از 20 پهپاد روسی وارد حریم لهستان که برخی توسط جنگنده‌های ناتو ساقط شدند. روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی آینده تنش‌ها میان روسیه و اوکراین و در ابعادی وسیع‌تر ناتو با رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. قهرمانپور در گفت‌وگویش با «اعتماد» تاکید کرد: روسیه با آزمودن واکنش غرب در بحران اوکراین و همزمان تغییر دکترین هسته‌ای و نظامی خود تلاش می‌کند تا با هدف تثبیت جایگاه استراتژیک خود از شکاف میان ناتو و اروپا بهر‌ه‌برداری کند. مشروح گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید: 
رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به پرسش «اعتماد» درباره پشت پرده کنش‌های اخیر روسیه در تقابل با غرب تشریح کرد: به نظر می‌رسد روسیه به دنبال آزمودن آستانه‌ تحمل کشورهای غربی و به‌ویژه ناتو است. این موضوع برای مسکو دارای اهمیت و می‌تواند در تنظیم استراتژی آینده‌ این بازیگر در برابر ناتو اثرگذار باشد؛ زیرا مقامات روسی بر این باورند که اختلافات داخلی در ناتو برای روسیه فرصت‌ساز است. علاوه بر این، اختلافات موجود در اتحادیه‌ اروپا نیز می‌تواند شکاف‌های درون ناتو را تشدید کند. به باور قهرمانپور از نظر کرملین غرب جبهه‌ای یکپارچه‌ نیست، بنابراین روسیه نباید از غرب هراس داشته باشد. با این همه آزمودن این فرضیه از سوی مسکو در عمل نیازمند مجموعه‌ای از اقدامات است که البته روسیه طی دو سال گذشته انجام داده؛ از جمله آزمایش موشک‌های قاره‌پیما، سلاح‌های استراتژیک غیرهسته‌ای مانند «موشک اورشینگ»، کاهش آستانه به‌کارگیری سلاح هسته‌ای، تغییر دکترین دفاعی، انجام عملیات خرابکارانه در اروپا، مداخله در انتخابات برخی کشورهای اروپایی همچون رومانی، مولداوی و حتی فرانسه و اخیرا ارسال پهپادها به حریم هوایی ائتلاف ناتو همگی در راستای آزمودن میزان انسجام ناتو در مواجهه با روسیه قابل تبیین است.
قهرمانپور در ادامه و در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درخصوص احتمال بروز تقابل هسته‌ای بازیگران به واسطه تشدید جنگ اوکراین گفت: واقعیت این است که روسیه در حال بازنگری و تغییر دکترین هسته‌ای خود است. تحلیلگران بر این باورند که مسکو تلاش دارد مرز میان سلاح‌های متعارف و سلاح‌های نامتعارف به‌ویژه تسلیحات هسته‌ای را مخدوش و خاکستری کند تا در صورت احساس تهدید جدی، بتواند از سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی استفاده کند. البته براساس بازنگری جدید دکترین دفاعی روسیه در سال گذشته، اگر تمامیت ارضی و حاکمیتی این کشور مورد حمله قرار گیرد یا روسیه با یک حمله متعارف سنگین روبه‌رو شود، در آن صورت استفاده از سلاح هسته‌ای تاکتیکی مجاز خواهد بود. به گفته این کارشناس روابط بین‌الملل، آزمایش موشک اورشینگ و تغییراتی که در ساختار نیروی دریایی استراتژیک هسته‌ای روسیه ایجاد شده نیز نشان می‌دهد که مسکو در رقابت با ایالات‌متحده، می‌کوشد از تمام ابزارها و به‌ویژه از قدرت نظامی خود در میدان عمل استفاده کند. در ادبیات کنترل تسلیحاتی، معمولا گفته می‌شود سلاح هسته‌ای، سلاحی برای استفاده نکردن است، اما روسیه در سال‌های اخیر تلاش کرده با اعمال تغییراتی در این حوزه، امکان استفاده عملی از سلاح‌های هسته‌ای در جنگ‌های متعارف را فراهم کند. در برابر این تهدید روس‌ها، کشورهای اروپایی اعلام کرده‌اند که اگر روسیه از سلاح هسته‌ای استفاده کند، تمامی اعضای ناتو به‌طور جمعی به آن واکنش نظامی نشان خواهند داد. به گفته قهرمانپور، اما تمام تلاش کرملین آن است که از توان نظامی خود برای وادار کردن ناتو و اروپا به عقب‌نشینی در اوکراین استفاده کرده و در‌نهایت، به پیروزی‌ قابل‌توجهی در این جنگ دست یابد. تغییر دکترین دفاعی روسیه نیز در همین چارچوب قابل درک است. در همین زمینه، استقرار سلاح‌های هسته‌ای روسیه در خاک بلاروس را می‌توان پیامی صریح به ناتو و ایالات‌متحده دانست؛ پیامی مبنی بر اینکه آنها باید خطوط قرمز روسیه را رعایت کنند، در غیر این صورت مسکو ممکن است دست به اقدامات نظامی متقابل بزند. این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در ادامه به «اعتماد» گفت: واقعیت این است که توان اروپا برای ورود به یک جنگ مستقیم با روسیه محدود است و بدون کمک نظامی امریکا، اروپا قادر نخواهد بود در یک جنگ متعارف روسیه را در کوتاه‌مدت شکست دهد. بر همین اساس، تمام تلاش مسکو بر آن است تا از نقاط ضعف و آسیب‌پذیری اروپا حداکثر بهره را ببرد. از آنجا که کشورهای اروپایی در سه دهه گذشته بر قدرت اقتصادی متمرکز شده‌اند، روسیه می‌کوشد از برتری نظامی خود نسبت به اروپا بیشترین استفاده را بکند و از این طریق به اهداف سیاسی‌اش دست یابد. هدف نهایی روسیه، دستیابی به پیروزی ملموس و آشکار در جنگ اوکراین و تثبیت و پذیرفته شدن جایگاه خود به عنوان قدرتی هم‌تراز با ایالات‌متحده و چین در نظام بین‌الملل است.
این کارشناس مسائل بین‌الملل در ادامه و در پاسخ به پرسشی در‌خصوص چرایی عدم حمایت نظامی امریکا از اوکراین در مقطع کنونی به «اعتماد» گفت: باید توجه داشت که میان ایالات‌متحده و اروپا در زمینه کمک به اوکراین اختلافی جدی وجود دارد. امریکایی‌ها بر این باورند که اساسا امکان پیروزی اوکراین در این جنگ وجود ندارد و هرچه جنگ طولانی‌تر شود، به زیان کی‌یف و به سود مسکو خواهد بود. در مقابل، اروپایی‌ها به‌ویژه بریتانیا معتقدند اگر امریکا و اروپا بتوانند به‌طور موثر و جدی از اوکراین حمایت نظامی کنند، این کشور قادر خواهد بود در یک سال آینده ضمن جلوگیری از پیشروی روسیه، دست‌کم در برخی مناطق به پیروزی‌های ملموس دست یابد. اروپا بر این باور است که فرسایشی شدن جنگ می‌تواند مانع از پیروزی روسیه شود. قهرمانپور ضمن تاکید بر مشهود بودن شکاف دیدگاه‌ها میان واشنگتن و پایتخت‌های اروپایی تاکید کرد: همچنین کشورهای اروپایی تلاش می‌کنند مانع از آن شوند که ترامپ و پوتین به صلحی بدون در نظر گرفتن منافعشان دست یابند. در مقابل، مقامات کرملین، اروپایی‌ها را عامل اصلی تداوم جنگ در اوکراین معرفی می‌کنند. از‌سوی دیگر، احساس تهدید در اروپا به‌مراتب بیشتر از امریکاست. در ایالات‌متحده اما فضای سیاسی تحت‌تاثیر نوعی ناسیونالیسم اقتصادی قرار دارد که بر پایه آن، بسیاری از سیاستمداران و بخشی از افکار عمومی معتقدند واشنگتن نباید منابع مالی خود را صرف جنگی کند که چشم‌انداز روشنی برای پایان آن وجود ندارد.
قهرمانپور در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درخصوص چرایی لغو نشست ترامپ و پوتین در بوداپست تشریح کرد: گمانه‌زنی‌ها بسیار است. با این حال، می‌دانیم که ویتکاف نماینده ترامپ و نماینده پوتین به‌زودی دیدار خواهند داشت؛ این موضوع نشان می‌دهد که احتمالا دلیل اصلی لغو نشست، آماده نبودن متن توافق یا مقدمات آن بوده است. به گفته قهرمانپور اما مهم‌تر از آن، شاید دلیل اصلی این باشد که پوتین آن میزان نرمشی که ترامپ انتظار داشت، نشان نداد. با وجود اینکه ترامپ بارها از آمادگی خود برای پایان دادن به جنگ اوکراین سخن گفته، در عین حال خطوط قرمز روشنی نیز دارد. گفته می‌شود که طرح قبلی ترامپ مبنی بر باقی ماندن روسیه در مناطق دونباس و دونتسک و پذیرش صلح ازسوی اوکراین، مورد پذیرش اروپایی‌ها نبوده و با مخالفت شدید آنها مواجه شده است. ترامپ پس از آن، پیشنهادی جدید مطرح کرده که روسیه تنها در یکی از این استان‌ها باقی بماند. این کارشناس مسائل بین‌الملل در ادامه به «اعتماد» گفت: این مساله با پیچیدگی‌های حقوقی قابل‌توجهی همراه است؛ زیرا زلنسکی، به عنوان رییس‌جمهور اوکراین، نمی‌تواند برخلاف قانون اساسی، جدایی یا تجزیه بخشی از خاک کشورش را به رسمیت بشناسد. از سوی دیگر، روسیه به جای آتش‌بس دایمی خواهان صلح دایمی است؛ به این معنا که بخشی از خاک اوکراین تا اطلاع ثانوی تحت کنترل مسکو باقی بماند. این موضوعات پیچیده احتمالا باعث شد توافق نهایی حاصل نشود و در نتیجه، نشست بوداپست لغو شود. قهرمانپور در ادامه گفت‌وگویش با «اعتماد» خاطرنشان کرد: علاوه بر این، تجربه دیدار آلاسکا نشان داد که حتی پس از اعلام آمادگی ترامپ برای صرف شام با پوتین البته بعد از توافق، روند مذاکرات پیشرفت چندانی نداشت؛ به‌ویژه پس از دیداری که رهبران اروپایی با ترامپ در کاخ سفید داشتند، تمایل رهبر کرملین به ادامه این روند کاهش یافت. اکنون نیز به نظر می‌رسد ترامپ پیشنهادی جدید ارایه کرده که احتمالا روسیه با بخش‌هایی از آن مخالف است. حتی توقف موقت صادرات موشک به اوکراین از سوی ترامپ به عنوان نشانه‌ای از حسن‌نیت مطرح شد، اما مسکو مواضع قبلی خود در اوکراین را تغییر نداد. به گفته این تحلیلگر مسائل بین‌الملل در کنار این مسائل، تنش میان امریکا و ونزوئلا نیز می‌تواند یکی از دلایل لغو نشست باشد. ونزوئلا، به عنوان یکی از متحدان روسیه در امریکای جنوبی، مورد توجه مسکو است و پوتین به‌شدت با هرگونه اقدام نظامی علیه مادورو مخالف است. احتمالا درخواست‌های روسیه در این زمینه مورد پذیرش واشنگتن قرار نگرفته و این موضوع نیز در تصمیم برای لغو نشست بوداپست تاثیرگذار بوده است.
قهرمانپور در پاسخ به پرسشی دیگر از «اعتماد» و درخصوص تشدید شکاف‌های فراآتلانتیکی به واسطه فرسایشی شدن جنگ اوکراین و روسیه خاطرنشان کرد: واقعیت امر این است که جنگ اوکراین شکاف‌های پیشین میان امریکا و اروپا را تشدید کرده است. نمی‌توان گفت که این جنگ تنها عامل ایجاد شکاف در روابط فرا‌آتلانتیکی بوده، اما بدون تردید تاثیر مهمی در عمیق‌تر شدن این اختلاف‌ها داشته است. هرچند دولت بایدن تلاش زیادی کرد تا یک جبهه متحد در برابر روسیه حفظ کند، اما در داخل خود امریکا نیز میان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها اختلافات جدی وجود دارد. به باور قهرمانپور روی کار آمدن ترامپ و اظهارات او درباره ناتو و پایان دادن به جنگ اوکراین نشان داد که این شکاف می‌تواند تقویت شود. برخی تحلیلگران معتقدند که شکاف فرا‌آتلانتیکی حتی در صورت پایان جنگ اوکراین ادامه خواهد یافت، زیرا تحولات داخلی مهمی در امریکا و اروپا زمینه‌ساز آن بوده است؛ از‌جمله تغییر نسل رهبران سیاسی، ظهور جریان‌های پوپولیست، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، افزایش نابرابری اقتصادی در امریکا در مقابل بهره‌مندی اروپا از منافع تجارت جهانی. این تحلیلگر روابط بین‌الملل در ادامه به «اعتماد» گفت: از طرفی در امریکا این باور شکل گرفته که دیگر این کشور نمی‌تواند هزینه‌های تامین امنیت اروپا را مانند دوران پس از جنگ جهانی دوم پرداخت کند و اروپا باید به سمت افزایش توان دفاعی خود حرکت کند. جناح راست حزب جمهوری‌خواه معتقد است که امریکا با تامین امنیت اروپا، این قاره را به یک «بهشت امنیتی» بدل کرده که در سایه حمایت‌های نظامی واشنگتن، منافع اقتصادی خود را دنبال می‌کند، در‌حالی که امریکا خود با نابرابری اقتصادی فزاینده روبه‌روست. به این ترتیب، می‌توان گفت که شکاف در روابط فرا‌آتلانتیکی مستقل از جنگ اوکراین وجود داشته و روندی فزاینده است که جنگ صرفا آن را تشدید کرده است. به گفته قهرمانپور یکی از مهم‌ترین پیامدهای این شکاف، تلاش اروپا برای افزایش توان دفاعی و حرکت به سمت آنچه «استقلال استراتژیک» خوانده می‌شود، است. کشورهای اروپایی پس از سال‌ها مقاومت، بودجه دفاعی خود را افزایش داده و پذیرفته‌اند که سهم هزینه‌های دفاعی از تولید ناخالص داخلی به پنج درصد برسد؛ هرچند اسپانیا هنوز با این توافق ناتو همراهی نکرده است. علاوه بر این، مشارکت کشورهای اروپایی در تولید سلاح‌های پیشرفته و تلاش برای جبران ضعف موشکی نشان می‌دهد که اروپا در بلندمدت چاره‌ای جز افزایش توان دفاعی مستقل و کسب استقلال نظامی و دفاعی از امریکا ندارد.
این کارشناس مسائل بین‌الملل در ادامه ودر‌خصوص آثار بحران اوکراین بر معادلات مناطقی خارج از اروپا بالاخص در قفقاز به «اعتماد» گفت: مهم‌ترین تاثیر بحران اوکراین بر مناطقی غیر از اروپا، کاهش نفوذ روسیه است. با کاهش نفوذ مسکو در مناطقی مانند آسیای مرکزی و قفقاز، هم امریکا نقش پررنگ‌تری در معادلات این منطقه پیدا کرده و هم کشورهای منطقه، استقلال عمل بیشتری نسبت به روسیه به دست آورده‌اند. به عنوان مثال، ارمنستان که یکی از متحدان اصلی روسیه در قفقاز محسوب می‌شد، کنش واضح و شفافی در مسیر غرب داشته و حتی تهدید کرده که ممکن است از سازمان پیمان همکاری دفاعی، که تحت نفوذ روسیه است، خارج شود. به باور قهرمانپور این کشور حتی روابط خود را با امریکا و اروپا گسترش داده و درنهایت نیز شاهد بودیم که روسیه از روند میانجیگری میان آذربایجان و ارمنستان کنار گذاشته شد؛ روندی که ترامپ توانست به واسطه‌اش، توافق صلح نهایی میان دو کشور را به سرانجام برساند. در آسیای مرکزی نیز شاهد هستیم که کشورهایی مانند قزاقستان و ازبکستان و حتی سایر کشورها، گزینه نزدیکی به اروپا، امریکا و حتی ترکیه را برگزیده‌اند؛ امری که پیش‌تر با نارضایتی شدید روسیه همراه بود. بنابراین می‌توان گفت که مهم‌ترین پیامد جنگ اوکراین در این مناطق، کاهش نفوذ روسیه در خارج نزدیک خود بوده است. کاهش حضور روسیه در این مناطق ناشی از نیاز به اعزام نیروهای نظامی به اوکراین بود. علاوه بر این، اقتصاد روسیه در سال‌های اخیر به سمت افزایش سهم تولیدات دفاعی و نظامی‌گری حرکت کرده که این روند، در صورت پایان جنگ اوکراین، می‌تواند آسیب‌هایی جدی به بهره‌وری اقتصادی این کشور وارد کند.
قهرمانپور در پاسخ به دیگر پرسش «اعتماد» در زمینه مولفه‌های موثر بر تشکیک ناتو در استفاده از ماده 5 در قبال تحرکات مسکو تشریح کرد: ماده 5 تنها پس از حملات 11‌سپتامبر 2001 توسط القاعده به ایالات‌متحده فعال شد و به جز آن، نمونه دیگری از فعال‌سازی آن نداشتیم. در جریان جنگ اول خلیج‌فارس در سال 1991، زمانی که صدام قصد داشت درگیری منطقه‌ای را شکل دهد، ترکیه خواستار استفاده از ماده 5 شد، اما این درخواست با موافقت سایر اعضا همراه نشد. لذا اگرچه استدلال روسیه در این زمینه یعنی عدم استفاده ناتو از ماده 5، تا حدودی قابل‌توجه و درست است، اما جنگ اوکراین نشان داد که فرض کرملین مبنی بر وجود شکاف جدی در غرب و ناتوانی آن در انسجام، کاملا درست نیست. ناتو، امریکا و اروپا پس از آغاز جنگ روسیه توانستند متحد شوند و مانع از پیروزی مسکو در اوکراین شوند. از این رو، این فرض کرملین، هرچند در داخل روسیه طرفداران زیادی دارد و مقالات متعددی در اندیشکده‌های این کشور منتشر شده که ادعا می‌کنند دوران افول غرب آغاز شده، در عمل فرضیه‌ای خطرناک و دور از واقعیت است. به گفته این کارشناس مسائل بین‌الملل، واقعیت این است که روسیه خود نیز در سال‌های اخیر دچار افول شده است هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی. در‌نتیجه، اگر روسیه قصد داشته باشد به صورت جدی‌تر و بیشتر امنیت اروپا را تهدید کند، قدرت‌های هسته‌ای مانند فرانسه و بریتانیا قادرند واکنش تندی نشان دهند. علاوه بر این، آلمان در حال بازسازی توان نظامی خود است و لهستان نیز توان نظامی خود را افزایش داده است. لذا برخلاف تصور روسیه، کشورهای اروپایی در مواجهه با تهدیدات وجودی قادرند از نظر نظامی و دفاعی متحد شوند. حتی در چنین شرایطی، احتمال حمایت امریکا از اروپا در برابر روسیه، حتی با وجود سیاستمداران پوپولیستی مانند ترامپ، وجود دارد. دلیل اینکه امریکا به روسیه به اندازه چین اهمیت نمی‌دهد این است که باور غالب در واشنگتن بر این است که روسیه یک قدرت در حال افول است و چین تلاش می‌کند از طریق تحریک مسکو، امریکا را درگیر منازعه‌ای با روسیه کند. بنابراین، امریکایی‌ها تلاش می‌کنند تا حد امکان از درگیری مستقیم با روسیه خودداری کنند، اما این بدان معنا نیست که در صورت بروز جنگ، اروپا را بدون حمایت خواهند گذاشت.


نظرات شما