پیام آذری - روزنامه سازندگی / «عبرت بگیریم» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم یاسر هاشمی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
وقتی رئیس مجلس ایران با لحنی هشدارآمیز از «لطمه همکاری با روسیه» سخن میگوید، انگار انعکاس صدای ناهنجار تاریخ قاجاری است که از لابهلای کلمات برمیخیزد تا به دلسوزان ملی هشدار دهد که مبادا باز املای سفارت، انشای سیاست شود. با جمله شگفتانگیز «مواضع حسن روحانی و محمدجواد ظریف به همکاریهای ایران و روسیه لطمه زده است» چنان بوی کهنگی تاریخ در فضا پیچید که گویی تاریخ ایران در تقویم دهکده جهانی سال 2025 به جای همراهی با دنیای مدرن در چرخشی عجیب به روزگارانی برگشت که سایهٔ سرد سفارت روس و انگلیس چنان بر دیوار سیاست ایران سنگینی میکرد که شاه شهید قاجاری! پس از دسیسه روسی-انگلیسی با مهدعلیایی در شهادت امیرکبیر در توصیف آن دوران میگوید: «به جنوب میخواهم بروم باید از کنسول انگلیس اجازه بگیرم و به شمال میخواهم بروم باید از کنسول روسیه اجازه بگیرم، ای مردهشوی این سلطنت را ببرد».
در اوراق دفتر تاریخ ایران وقتی به 25 تیر سال 1288 میرسیم، محمدعلیشاه پس از شکست از نیروهای مشروطهخواه از کاخ گلستان گریخت و به سفارت روسیه در زرگنده پناه برد، درست چون دیوانهای که از ترس مرگ، خودکشی میکند.
آن پناهندگی، نه تصمیمی سیاسی برای تحکیم پایههای حاکمیت قاجار که پایان آن سلسله در ایران و نقطه عطفی برای تحقیر ملی بود. لحظهای که شاه ایران در آغوش بیگانه آرام گرفت، هم قدرت از سلطنت قاجاری و هم اقتدار از جماعت ایرانی رخت بربست. آن پناهندگی برای همسایه زیادهخواه و فرصتطلب تزاری چنان شیرین بود که دو سال بعد، در آذر 1290، با لحنی تهدیدآمیز به دولت مشروطه، دستور اخراج مستشار آمریکایی را میدهد و در تهران نیز گروهی از رجال روسگرا، مجلس را به تمکین نشاندند تا قزاقان روس با دستچین کردن شهرهای ایران، تبریز، رشت و مشهد را اشغال کنند و خون مشروطهخواهان بر خاک وطن بخشکد، غافل از اینکه آن واقعه، شکست یک دولت نبود؛ شکست استقلال ملی بود.
اکنون بیش از یک قرن گذشت و قدرت در جهان بر مدارهای هوش مصنوعی و دیپلماسی چندوجهی میچرخد. در این شرایط، هشدار «لطمه به همکاری با روسیه» نمیتواند، نشانهٔ دلسوزی باشد و اگر یک تسویهحساب جناحی و کینه انتخاباتی نباشد، پژواکی از همان ذهنیت روسمداری دوران قاجار است که میرزاده عشقی را به فریاد واداشته بودند که بگوید:
بازار ![]()
وطنفروشی از آن روز مد شد در ایران
که هر که پست گرفت، از سفارت آمد