دوشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۴

مقالات

سرمقاله اعتماد/ سیاست زرگری

سرمقاله اعتماد/ سیاست زرگری
پیام آذری - اعتماد / «سیاست زرگری» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: در این یادداشت به نکته‌ای می‌پردازم که ...
  بزرگنمايي:

پیام آذری - اعتماد / «سیاست زرگری» عنوان یادداشت روز در روزنامه اعتماد به قلم عباس عبدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
در این یادداشت به نکته‌ای می‌پردازم که مدت‌ها است ذهن مرا مشغول کرده است و اکنون به این نتیجه رسیده‌ام که بهتر است آن را بنویسم. مساله این است که در نقد وضع موجود و مشکلات آن به مرحله‌ای رسیده‌ایم که نیازی به تکرار مکررات نیست. اینکه صبح تا شب دنبال اخبار منفی و اظهارات بی‌پایه و افشاگری‌های این و آن بگردیم و آنها را برای دیگران بفرستیم جز اینکه ما را ناامید و منفعل‌تر می‌کند، نتیجه دیگری ندارد. برخی افراد چنان بی‌محابا دنبال اخبار منفی هستند که گاهی اخبار دروغ را هم بازنشر و حتی تحلیل می‌کنند. اخباری که با داشتن قدری سواد رسانه‌ای می‌توان فهمید که ساختگی است، ولی بدون دقت آن را پذیرفته و برای دیگران تحلیل و ارسال می‌کنند. اتفاقا این رفتار اغلب در میان افراد میانسال و سالمند دیده می‌شود و تا آنجا که پیگیر هستم جوانان کمتر در پی این موارد هستند، زیرا سعی می‌کنند زندگی کنند و فعالانه در مسیر موردنظر خود و در حد مقدورات حرکت می‌کنند، ولی افراد میانسال و سالمند با این کار خود را تخلیه روانی می‌کنند، غافل از اینکه از مهم‌ترین وظیفه‌ای که دارند، یعنی راهگشایی برای ایجاد آینده‌ای بهتر غافل می‌مانند. ایرادی ندارد که به اخبار منفی و نقاط ضعف و سیاست‌های نادرست بپردازیم. این کار لازم است، ولی برای نخبگان جامعه کافی نیست، زیرا مسوولیتی مهم‌تر متوجه آنان‌ هست. اینکه چه ایده‌ای برای بهبود وضعیت پیشنهاد می‌دهیم. در واقع آینده مخلوق همین ایده‌ها و مشارکت‌‌های ما در ساختن آن است. از اینجا می‌خواهم به یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف عرصه سیاسی ایران بپردازم. به نظر من فضای سیاسی ایران خالی از گفتار سازنده سیاسی است؛ هم از حیث محتوا و هم از حیث ادبیات. از جهت محتوا اغلب مواضع در عرصه عمومی، تقابلی، گذشته‌گرا، بزرگنمایی شده و یک‌سویه است. رویکرد تخاصمی دارد و قصدش تخطئه طرف مقابل (اعم از فرد یا گروه) و اثبات خود (اعم از فرد یا گروه) است. رویکردِ مساله محور کمتر دیده می‌شود. به لحاظ ادبیات نیز تند، پرخاشگرانه و با هدف تحقیر و حذف طرف مقابل است. هیچ‌گونه همدلی و همراهی درباره مساله را نزد طرف مقابل ایجاد نمی‌کند. اصولا هدف اصلی سیاست که تامین خیر عمومی و ایجاد همسویی و تفاهم است...
در مواضع و سخنان سیاسیون کمتر دیده می‌شود. مردم و نفع عمومی یا غایب هستند یا ابزاری برای اثبات خود و نفی دیگری هستند. ایده ایجابی چون النادر کالمعدوم است، از فرط استثنا بودن گویی وجود ندارد. میدان سیاست، تبدیل به میدان عمومی مبارزه گلادیاتورها شده است. یکی از علل بیگانگی و دوری مردم از سیاست نیز همین است، گویی که مردم و اولویت‌های آنان غایب امر سیاسی هستند. اغلب نقدها غیرمسوولانه است، حتی مسوولانی که باید متولی اصلاح امور باشند، در حد و اندازه منتقدان مشغول نقد کردن امور هستند. اصلی‌ترین منتقدان در مجلس هستند که خودشان را در جایگاه اول قوا تعریف می‌کنند ولی همچنان غیرمسوولانه نقد می‌کنند، گویی که آنان قانون‌گذار و تعیین‌کننده بودجه و ناظر امور و شریک غافله نیستند.
چنین رفتاری در سطح فردی موجب خستگی و فرسودگی و به ویژه از نظر روحی و روانی و نیز موجب ناامیدی و اضطراب می‌شود. خلاقیت و نوآوری را از فرد می‌گیرد، ترس از شکست یا برجسته شدن آن بر ما غلبه می‌کند، اعتماد به نفس خود را ازدست می‌دهیم، درنهایت اختلال ارتباطی میان ما و دیگران ایجاد می‌کند و موجب انزوا می‌شود. در سطح جامعه، سرمایه اجتماعی را کاهش داده و وضعیت قطبی را تشدید می‌کند. به جای آنکه تفاهم را تقویت و تشویق کند، ستیز را عادی و گسترش می‌دهد. قدرت تصمیم‌گیری را در سطح نهادهای حکومتی کاهش می‌دهد. ترس از عواقب آن و نقدهای دیگران، مسوولان را از تصمیم‌گیری بازمی‌دارد. همچنین سطح مشارکت عمومی را کاهش داده و به جای پرداختن به مسائل جدی و بلندمدت درگیر امور کوتاه‌مدت و جاری و واکنش به بحران‌های روزمره می‌شوند. تقریبا هیچ مساله مهمی نیست که در دستور کار جدی دولت و حکومت قرار گرفته و حل شود. خروج استعدادها و افراد خلاق از جامعه و نیز گسترش بدبینی و رواج تئوری توطئه نتیجه طبیعی این وضعیت است. متاسفانه «سیاست زرگری» در ایران بر هر رویکرد سیاسی دیگری غلبه یافته است و حل این معضل که همه به نحوی در آن شریک هستیم، اولویت ما برای برون‌رفت از وضعیت کنونی است. به نظر می‌رسد که نویسندگان و سیاستمداران باید ضمن طرح نقدهای خود و واقعیات جامعه، نشان دهند که اینها اولا؛ برای تخطئه طرف مقابل نیست، دوم؛ باید ادبیاتی به کار گیرند که حس همدلی و همراهی مخاطب را جهت برون‌رفت از این وضع فراهم کند.


نظرات شما