پیام آذری - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مصطفی غنی زاده| یاسر جبرائیلی سعی دارد تا با شعارهای کلی اما عامهپسند، جایی برای خود در سیاست داخلی کشور باز کند. هم به شهید رئیسی و دولت ایشان و هم به تمام مسئولین کنونی کشور به صورت همزمان حمله میکند. او سعی دارد تا با انتقاد از همه در همه دورهها، یک جور اپوزیسیون نرم را برای خود بسازد. درحالیکه این مسیر چپ را افراد مختلفی بارها طی کرده و امروز در جای مناسبی قرار ندارند. آنچه جبرائیلی در حوزه سیاسی به ما نمیگوید، نقطهی مطلوبی است که او میان کنشگران برای خود جایابی میکند. نمیشود که او با تمام کنشگران انقلابی و غیرانقلابی و اصلاحطلب و اصولگرا متفاوت باشد؛ مگر اینکه بخواهد یک احمدینژاد جدید را متولد بسازد. به ویژه زمانیکه بین اقتصاد خوب و همبستگی اجتماعی سخن میگوید و میپرسد «مردم در این وضعیت اقتصادی باید دور چه چیزی جمع شوند و همبستگی داشته باشند؟». سوالی که همزمان اپوزیسیون خارجنشین هم میپرسد تا اذهان را از فشار آمریکایی دور کند و همه چیز را به گردن نظام جمهوری اسلامی و دولتهای اخیرش بیاندازد. یاسر جبرائیلی هم با سوار شدن به همین موج است که به شبکههای اجتماعی و صفحات زرد راه پیدا میکند.
بازار ![]()
در حوزه اقتصادی، نگفتههای جبرائیلی خیلی بیشتر است. او شعارهای قانون اساسی را دوباره تکرار میکند که آموزش و سلامت باید در دسترس و رایگان باشد. شعارهای حقوق و دستمزد را تکرار میکند که برای تمامی اقشار کارگران و کارمندان جذاب است. اما نمیگوید که منابع چنین جهشهایی در هزینهها دقیقا کجاست؟ اینکه حقوق بیشتری به کارمندان داده شود، حتما لازم و ارزشمند است اما باید منابعی باشد که بتوان آن را پرداخت کرد. هم در دولت شهید رئیسی و هم در دولت کنونی، مسئلهی پرداخت حقوق ماهیانه، یک معضل واقعی بوده و هست. او هم مانند بسیاری از مدعیان بیتجربه در سطح اجرا، سخنانی آتشین درباره وظایف حاکمیت نسبت به جامعه میگوید اما اساسا وارد جزئیات نمیشود. چراکه سخنان او اصلا جزئیاتی ندارد و در کلیات متوقف است.
همانطور که در مسئله ارز ترجیحی، حرف او توسط دولتهای مختلف از دوره احمدینژاد تا به امروز اجرایی شده و همیشه شکست خورده است. البته که دولت موظف است تا در حوزه اقتصاد دخالت کند و به ویژه در وضعیت کنونی، این وظیفه دوچندان است. اما شیوهی کنونی اجرای ارز ترجیحی که بارها در شکلهای مختلف و با جزئیات متفاوت اجرا شده، هر بار ایراداتی اساسی داشته است. این به معنای حذف کامل یا یکباره ارز ترجیحی نیست اما ادامه مطلق آن یا تصور یک ارز واحد 20 هزار تومانی که تمام هزینههای دولتی و رسمی را پرداخت میکند، از همان حرفهای غیرواقعی در اقتصاد کنونی ایران است. همانطور که سیاست تثبیت قیمت ارز در تمام ده سال گذشته و سه دولت تجربه شده و هربار بعد از موفقیت اولیه، موجبات انواع فساد و رانت یا فشار به واردات کشور را ایجاد کرده و در نهایت هم قیمتها در بازار کالاهای اساسی را با تورم جدی مواجه کرده است. بازهم تاکید میکنیم که مسئله ارز ترجیحی بسیار پیچیده است. نه میتوان آن را کامل اجرا کرد و نه میتوان آن را کامل حذف نمود. این شرایط هم به علت وضعیت پیچیده تحریمی و اقتصاد ایران در پانزده سال اخیر به وجود آمده. مشکل جبرائیلی و مشابهین او هم دقیقا تغافل از همین پیچیدگی است. انگار هیچ جزئیاتی وجود ندارد و یک سیاست شفابخش وجود دارد که با آن میتوان همه چیز را حل کرد. جبرائیلی به ما نمیگوید که جزئیات اجرای او چیست و دقیقا چطور به مشکلات تجربه شده منجر نمیشود؟ یا مثلا این روزها که اساسا ارزی برای تخصیص وجود ندارد، دقیقا باید چگونه این ارز 28500 را تامین کرد؟
در حوزه سیاست خارجی هم جبرائیلی با انتقاد از رویکردهای غربگرایانه، سعی دارد تا خود را از اصلاحات دور نماید. اما بازهم دقیقا نمیگوید باید چه کرد؟ با کدام کشورها و با چه شکلی کار کرد؟ اساسا تفاوتش با ایده دولت شهید رئیسی در این زمینه چیست؟
جبرائیلی در سطح کلیات سعی می کند یک شخصیت عامهپسند و جذاب ارائه کند. اما در سطح جزئیات همان فانتزیگوی ضدساختار میشود که توان تولید ایده ایجابی را ندارد. شاید به همین علت است که در عمل و اجرا چندان دوام نیاورده است. چون هر زمان خواسته از برج عاج فانتزی گویی خارج شود، با سد واقعیت مواجه شده. او و شخصیتش سیاسی اش بارها در جمهوری اسلامی در ردههای مختلف تجربه شدند. باید مراقب بود تا این تجربه شکست خورده و پرضرر دوباره تکرار نشود.