جوان 26 ساله چگونه در هیئت محله اعتیاد را ترک کرد؟
مقالات
بزرگنمايي:
پیام آذری - همشهری آنلاین- امید بهادری: این هفته هم با یکی از نجاتیافتگان منطقه همصحبت شدیم. «جلال آذری» متولد سال 67، ساکن خیابان 30 متری جی است. او 31 ماه پاکی دارد و در این مدت تلاش میکند که زندگی پاک و بیغباری داشته باشد. وی در گفتوگو صمیمانه از زندگی دیروز و امروزش برای ما صحبت کرد و به سؤالات ما پاسخ داد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
از خودتان صحبت کنید؟
طبق شناسنامه، 26 سال و 2 ماه و 25 روز سن دارم. اما به خواست خدا دوباره متولد شدهام. 31 ماه است که به دنیا آمدهام و زندگی را طور دیگری میبینم. تولد انسانها شناسنامهای نیست؛ هر وقت که خدا و نعمتهای او را بشناسیم، روز تولد ماست.
وضع اقتصادی خانواده چگونه بود؟
وضعیت اقتصادی و رفاهی خانوادهام کاملاً معمولی و ساده بود. البته در زندگی ما زرق و برق چندانی نبود، اما به لطف خدا محتاج کسی هم نبودیم. جمع خانوادگی ما 6 نفر است و 2 خواهر و یک برادر کوچکتر دارم.
از چه زمانی معتاد شدید؟
تا قبل از 13 سالگی فقط تجربه کشیدن سیگار داشتم. اما بعد از آن به مصرف حشیش و دیگر مواد مخدر روی آوردم. انواع و اقسام مواد مخدر در محلهمان پیدا میشد و سرویس بهداشتی مدرسه جای مناسبی بود تا دور از چشم معلمان و ناظم مدرسه مواد مصرف کنم و به مرور زمان به یک معتاد تمام عیار تبدیل شوم.
مسئولان مدرسهای که در آنجا درس میخواندید متوجه کار شما نشدند؟
اوایل نمیدانستند، اما بعد از مدتی چند نفر از بچههای مدرسه به دفتر ناظم خبر برده بودند که فلانی در دستشویی مدرسه مواد مصرف میکند، به همین دلیلگیر افتادم.
از مدرسه اخراج شدید؟
خوشبختانه آنها نمیدانستند که من معتاد شدهام، به همین علت به خانوادهام اطلاع دادند و با گرفتن تعهد نامه دوباره سر کلاس درس حاضر شدم. اما وضعیتم روز به روز بدتر میشد.
مگر تعهد ندادید که مواد مصرف نکنید؟
همه چیز در ظاهر بود. من از کاری که میکردم پشیمان نبودم. خانوادهام خسته شده بودند. کاری از دستشان ساخته نبود و در اینباره حرفی نمیزدند. این باعث شد تا انگیزه بیشتری برای مصرف مواد داشته باشم. طوری که در دوران دبیرستان به معتاد تزریقی تبدیل شدم. یادم هست که بدون تزریق «مرفین» نمیتوانستم روی پاهایم بایستم. به زحمت سر کلاس درس و امتحان حاضر میشدم. اما چارهای نداشتم. اسیر اعتیاد شده بودم و این دشمن مرا با خود به هر جا که میخواست میبرد.
در کجاها مواد مخدر مصرف میکردید؟
جا برای کشیدن مواد مخدر در محله زیاد بود. با دوستان و بچههای محله مکانهای مختلفی برای این قبیل کارها داشتم. بیشتر وقتها به بهانه درس خواندن برای قبولی در امتحان و کنکور در خانه دوستان جمع میشدیم تا مواد مصرف کنیم.
به نظر خودتان علت اصلی اشتیاق شما به مصرف مواد مخدر چه بود؟
آن زمان تصور میکردم که تبعیضی بین من و خواهر و برادرانم وجود دارد. فکر میکردم که آنها نورچشمی خانوادهاند و من کمتر اهمیت دارم. همین خلأهای به ظاهر ساده باعث شد تا برای آرام کردن خودم به سمت مواد مخدر بروم. در این اوضاع و احوال با افراد بزرگتر از خودم رفیق شدم. وقتی برای نخستین بار در نوجوانی مواد مصرف کردم، احساس میکردم بزرگ شدهام و دیگر نیازی به ابراز محبت و دوست داشتن دیگران ندارم. تفکری اشتباه بود چرا که پدر و مادرم نشان دادند که میان فرزندانشان تفاوتی وجود ندارد.
خانوادهتان برای رهایی شما از اعتیاد چه کار کردند؟
شاید باورش سخت و ناراحتکننده باشد، اینکه من 40 مرتبه ترک ناموفق داشتم پدر و مادرم همچون شمع میسوختند و آب میشدند. ناراحتیشان را میدیدم، اما احساس نداشتم. مرا بارها به مرکز سمزدایی و ترک اعتیاد بردند، اما فایدهای نداشت. در زمان ترک از دوستان معتادم دوری نمیکردم و وقتی با آنها بودم، نمیتوانستم مواد مصرف نکنم.
در آن دوران رفتار همسایهها و اهالی با شما چطور بود؟
خیلی سرد بود. پدرم میگفت دیگر نمیتوانم پیش در و همسایه سرم را بالا بگیرم. اما من عکسالعملی نشان نمیدادم. حالا که به این موضوع فکر میکنم از خودم بدم میآید که با خانوادهام چه کار کردهام.
چگونه به سمت پاکی قدم برداشتید؟
از نگاه اهالی خسته شده بودم، انگار موجود اضافه در زمین بودم. دلم میخواست ترک کنم، اما انگیزه و آگاهی کافی نداشتم. تا اینکه از هیئت عزاداری آقا امام حسین(ع) در محرم سر در آوردم. میزبان هیئت عزاداری با احترام من را به جمع عزاداران بُرد. همان جا جرقه امید در دلم زده شد و با خودم قول و قرار گذاشتم که به احترام عزاداری امام حسین(ع) برای همیشه اعتیاد را کنار بگذارم.
چگونه و کجا ترک کردید؟
همان شب که در مراسم عزاداری هیئت علی اکبر(ع) شرکت کرده بودم، یکی از اهالی درباره انجمن معتادان گمنام با من صحبت کرد. این انجمن ترک اعتیاد، در خیابان شهید دستغیب قرار داشت. در این انجمن، ثبتنام و با کمک آنها ترک کردم. 27 روز سمزدایی و ترک اعتیادم طول کشید. در طول این مدت زمان، تنها قرائت قرآن و نماز به فریادم رسید تا این مرحله را پشت سر بگذارم. بعد از آن هم هنوز در جلسههای انجمن شرکت میکنم تا از دوستانم کمک بگیرم و از این راه منحرف نشوم.
ترک اعتیاد سخت است؟
انگیزه آدمها ترک را آسان یا سخت میکند. هر قدر که انگیزه بالایی داشته باشید، ترک اعتیاد آسانتر است.
برای خانوادههایی که فرد معتاد در خانه دارند، چه صحبتی دارید؟
فراموش نکنند که برای پاک شدن و ترک اعتیاد هیچوقت دیر یا زود نیست یعنی این کار را به فردا و فرداهای بعد نیندازند، تلاش کنند که روحیه و اعتماد به نفس خود را بالا ببرند و از تجربه افراد پاک جامعه استفاده کنند.
__________________________________________________________
* منتشر شده در همشهری محله منطقه 8 به تاریخ 1393/08/03
کد خبر 766581 برچسبها اعتیاد - مواد مخدر
-
سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۶:۲۶
-
۳۸ بازديد
-

-
پیام آذری
لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/578739/