جزئیات جدید از تفحص پیکر شهدای خدمت
اجتماعي
بزرگنمايي:
پیام آذری - فارس / امدادگر و فرمانده پایگاه مقاومت شهید تجلایی تبریز جزئیات جدیدی از تفحص شهدای خدمت را تشریح کرد.
حسین پیشنماز، محدث فرمانده پایگاه مقاومت بسیج شهید تجلایی از جمله افرادی بود که برای تفحص پیکر مطهر شهدای خدمت در منطقه ورزقان حضور داشت.
وی جزئیات نحوه پیدا کردن پیکر مطهر شهدای خدمت را اینگونه روایت کرد: حوالی عصر از خبر سانحه بالگرد حامل رئیس محترم جمهور و هیئت همراه مطلع شدم. با چند نفر از بسیجیان پایگاه از جمله امام جماعت مسجد بقیهالله، حاج آقای ظهرابزاده، ناصر ملازاده و سیدجواد حسینی با خودروی شخصی به ورزقان رفتیم. آنجا محل وقوع حادثه را سؤال کردیم و گفتند حادثه در محل جنگلهای ارسباران و در مسیر مس سونگون رخ داده است. ساعت هفت عصر به منطقه رسیدیم. هوا خیلی سرد و بارانی و فوقالعاده مِهآلود بود. وزش باد هم سردی هوا را بیشتر میکرد. قبل از ما گروههای مردمی، نظامی، انتظامی، امدادی، امنیتی، هلال احمر و سپاه حضور داشتند. آنجا اعلام کردند افراد به تیمهای پنج نفره تقسیم شوند، سریعاً به صورت تیمی آماده شده و به طرف کوههای ارسباران حرکت کردیم. تحقیق و تفحص در منطقه ارسباران تا ساعت یک بامداد ادامه داشت چون بارندگی شدید و همه جا مهآلود بود این اجازه را نمیداد که محیط اطراف به خوبی دیده شود. ساعت 1/5 بود که پیام داده و اعلام کردند تمام تیمهای امدادی در یک مکان مطمئن مستقر شوند تا کمی هوا روشنتر شده و دید چشم بهتر شود. در مسیر ما که منتهی به مس سونگون بود روستای خیلی دورافتاده و صعب العبوری به نام روستای اوزی بود که مردم محلی می گفتند فقط 12 خانوار در آنجا زندگی میکنند.
وی ادامه داد: به منزل یکی از اهالی به نام آقای واحدی رفتیم. حدود 60 تا 65 سال سن داشت. این مرد خانه خود را در اختیار ما گذاشت. قبل از ما اکیپ دیگری هم آنجا بودند. بعد از ما هم گروههای امدادی دیگری آمدند. آقای واحدی تا نصف شب پذیرای گروه امدادی بود تا ساعت سه تا چهار صبح تیمهای امدادی رفت و آمد میکردند. بعد از نماز صبح یک تیم دیگری آمدند که پهپاد بزرگی به همراه داشتند. ساعت حدود 4/5 یا پنج بود که پهپادها را به سمت منطقه هدایت کردند. با آقای کولیوند رئیس جمعیت هلال احمر کشور در خانه آقای واحدی بودیم که یک عکسی برای او فرستاده و گفتند این عکس با پهپاد گرفته شده و مختصات منطقه خاصی است و به احتمال خیلی زیاد محل سقوط هلیکوپتر را نشان میدهد. آقای کولیوند هم با تأکید پرسید مطمئنید این عکس محل سقوط حادثه است؟ گفتند بله مطمئن هستیم.
![]()
پیشنماز گفت: بعد از اینکه آقای کولیوند از مختصات عکس مطمئن شد تصمیم گرفتیم به منطقه برویم. عکس را به آقای واحدی نشان داده و پرسیدم آقای واحدی منطقهای که در این عکس است را میشناسی؟ آقای واحدی به دقت نگاه کرد و گفت بله خوب میشناسم، اینجا منطقه چراگاه دامهای ما است. آقای واحدی نام کوهها و مناطق اطراف و کوههای همجوار را به خوبی میشناخت و تسلط کامل داشت. از او خواهش کردم ما را برای یافتن بالگرد رئیس جمهور و هیئت همراه همراهی کند. انصافا آقای واحدی بلافاصله قبول کرد و خودش هم خیلی عاشقانه ما را همراهی کرد. ما پنج نفر با ماشین شاسی بلند که برای هلال احمر بود به طرف منطقه حرکت کردیم. بعد از نیم ساعت، دیگر رفتن با ماشین امکانپذیر نبود. آقای واحدی گفت بقیه مسیر را باید پیاده برویم. چون مسئولیت ماشین شاسی بلند هلال احمر با راننده بود در کنار ماشین ماند و نتوانست با ما بیاید. دوباره نیم ساعت کوهپیمایی کردیم. واحدی با اینکه سنش زیاد بود خیلی راحتتر و سریعتر از ما حرکت میکرد. ما در رفتن به پای او نمیرسیدیم. واحدی حدود 10 - 15 متر جلوتر از ما حرکت میکرد، یک لحظه ما را صدا کرد و گفت بیایید بالگرد اینجاست، پیدایش کردم، ما با چشمانی گریان و بغض در گلو به آنجا رسیدیم. وقتی به منطقه رسیدیم تعدادی از افراد قبل از ما رسیده بودند، مهآلود بودن هوا اجازه نمیداد دید خوبی داشته باشیم. من پنج یا 6 نفری دیدم که قبل از ما آنجا بودند.
وی افزود: چون وسعت و پراکندگی حادثه زیاد بود عزیزانی که از هلال احمر آنجا بودند پیکر مطهر شهدا را به داخل کاور گذاشتند. ما اجساد داخل کاور را داخل پتو گذاشته و به تدریج خارج کردیم. من پرسیدم پس جسد حاج آقای آلهاشم کجاست؟ گفتند پیکر ایشان 100 متر پایینتر است. افراد دیگری به پایین رفتند. من و دوستانم پیکر مطهر شهید مالک رحمتی، شهید امیرعبداللهیان و شهید مهدی موسوی را به همراه چند نفر به عقب آوردیم. پیکر مطهر شهید موسوی سنگین بود، امکان نداشت به تنهایی جابهجا کنیم، ما موقع رفتن، آن منطقه شیبدار را نیم ساعته رفتیم، اما موقع برگشت هم خودمان خسته بودیم، پیکر شهدا هم سنگین بود و ما دو روز بود هیچ استراحتی نکرده بودیم، حدود یک ساعت و نیم طول کشید تا توانستیم خود را کنار جاده برسانیم. وقتی کنار جاده رسیدیم پیکر مطهر شهدا را به خودروهای هلال احمر تحویل دادیم و خودمان با ماشینهای دیگر به مس سونگون آمدیم. چون ماشینهای شخصی ما در آنجا بود با افرادی که با هم از تبریز به منطقه رفته بودیم برگشتیم و حدود ساعت 12 به تبریز رسیده و به منزل آیتالله آل هاشم رفته و عزاداری کردیم.
-
پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۴:۵۵
-
۲۲ بازديد
-
![](/images/komen.png)
-
پیام آذری
لینک کوتاه:
https://www.payameazari.ir/Fa/News/684862/