پیام آذری - روزنامه سازندگی / «ماموریت وزارت خارجه» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم جلیل سازگارنژاد است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در هفتههای اخیر انتقادهای فراوان و مکرری از سوی تعدادی از صاحبنظران دلسوز و آگاه نسبت به رویکرد سیاست خارجی کشور، عملکرد وزارت امور خارجه و اظهارات وزیر امور خارجه صورت گرفته که از چند منظر قابلتوجه، بررسی و تحلیل است.
یکم. رویکرد و عملکرد وزارت امور خارجه دولت چهاردهم را میتوان به دو بخش قبل از تجاوز 12 روزه رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران و بعد از آن تقسیم کرد. در دوره نخست رئیسجمهور و دولت تلاش کردند تحت سیاست وفاق و نزدیکسازی دیدگاههای دیپلماسی و میدان، برجام را احیا و از طریق مذاکره غیرمستقیم با آمریکا نسبت به کاهش اختلافات و رسیدن به یک توافق قابل قبول اقدام نمایند که متأسفانه با وقوع جنگ و حمله نظامی اسرائیل و آمریکا عقیم ماند و عملاً این دیدگاه و رویکرد خردمندانه گرچه به ایستگاه توقف و بیفرجامی رسید اما درخور تحسین است.
دوم. بعد از ناکامی رویکرد گفتوگو و مذاکره و شوک وارد شده به کشور ناشی از جنگ غافلگیرکننده عملاً ابتکار عمل از اراده دستگاه دیپلماسی و نقشآفرینی دولت خارج شد. با استمرار این حالت، ایران وارد مرحله نه جنگ و نه صلح و دوران انتظار بیافق قرار گرفت که تاکنون کموبیش ادامه یافته و سیاست خارجی را از پیشخوان فعالیتهای جدی و اساسی دولت و نظام دور کرده است.
سوم. با نزدیک شدن زمان برگزاری اجلاس عمومی سازمان ملل در اواخر شهریور و فراهم شدن امکان دیدار و گفتوگو با طرفهای مقابل و فرصت برای دستیابی به ابتکاری جدید و خروج از مرحله صبر و انتظار، امید به مذاکره برای برونرفت از تنشهای پیشآمده در ایران افزایش یافت اما امتناع آمریکا و شرکای اروپایی آن برای برگزاری نشست مشترک و دیدار با وزیر امور خارجه ایران که با درخواست کشورمان پیگیری میشد و همزمان با سخنرانی و ارائه دیدگاههای رهبری در مورد سیاست خارجی و انرژی هستهای این تحلیل را در اذهان مطرح کرد که جامعه جهانی بهویژه آمریکا و سه کشور اروپایی دولت ایران و وزارت امور خارجه را فاقد اختیار و اراده لازم برای حضور و تصمیمگیری در چنین دیدارهایی میدانند و به صورت تلویحی یکی از روسایجمهور و وزرای امور خارجه کشورهای اروپایی به آن اشاره کردند.
بازار ![]()
چهارم. بعد از اجلاس عمومی سازمان ملل و بازگشت رئیسجمهور و وزیر امور خارجه به کشور، ایستایی و انفعال وزارت امور خارجه بیشتر آشکار شد، از سوی دیگر انتصاب دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی و سپردن بخش قابلتوجهی از مأموریت دستگاه دیپلماسی کشور مانند پرونده همکاری با چین و روسیه و کشورهای منطقه چون عراق، لبنان و … به دبیر شورای عالی امنیت ملی، تحلیل حذف و کنار گذاشتن دولت در امر سیاست خارجی و پروژههای کلان بینالمللی تقویت شد بهگونهای که در دو ماه گذشته وزیر امور خارجه تقریباً در هیچ اجلاس بینالمللی و منطقهای حضور نداشته و کمترین سفر و دیدار و رایزنی با مقامات دیگر کشورها را داشته و عمده وقت خود را صرف سفرهای استانی کرده و صرفاً چند تماس تلفنی با برخی از وزرای امور خارجه برقرار کرده است که همگی نشان از کاهش چشمگیر فعالیتهای وزارت امور خارجه و خروج آن از مدار تأثیرگذاری در سیاست خارجی کشور دارد. در چنین شرایطی پرسش اساسی این است که چه باید کرد؟
1. بدون تردید انفعال و ایستایی دولت و وزارت امور خارجه و معاف دانستن خود از چنین مسئولیت بزرگ و سرنوشتساز و مهمی، سم مهلک و خطرناکی است که کلیت حیثیت و قدرت دولت را هدف قرار خواهد داد و امکان استمرار برنامههای اجرایی آن را به خطر خواهد انداخت، پذیرفتن چنین رویکردی از سوی دولت، نقش آن را در دیگر عرصههای داخلی نیز تضعیف خواهد کرد.
2. اما وظیفه اصلی و فوری این است که رئیسجمهور بهعنوان دومین مقام عالی کشور و رئیس شورای عالی امنیت ملی و مجری قانون اساسی برای استیفای حقوق ملت که بدان سوگند یاد کرده و با هدف حل مشکلات گسترده کشور که بدون برداشتن تحریمهای ظالمانه ممکن نخواهد بود، در تعامل با حاکمیت نسبت به احصا و احیای اختیارات دولت و وزارت امور خارجه سریعاً اقدام کند و با تشکیل کمیتهای از نخبگان و صاحبنظران و دیپلماتهای باتجربه در مسیر تصمیمسازی و تأثیرگذاری در سیاست خارجی فعال، پویا و ثمربخش، وزارت امور خارجه را به مسئولیتها و وظایف اصلی و خطیر خود بازگرداند و ابتکار عمل در سیاست خارجی را به دست گیرد. رئیسجمهور و وزیر امور خارجه باید بدانند که هنر دیپلماسی، گشودن پنجرههای جدید برای تعامل با دنیا و بهکارگیری راهحلها و ارائه پیشنهادهای خلاقانه برای دورسازی کشور از خطر جنگ و درگیری و خارج کردن کشور از بنبستها و بحرانها و رهنمونسازی بهسوی صلح و ثبات است. رئیسجمهور و دولت باید در این رویکرد از خود شجاعت و خردمندی و درایت لازم را به خرج دهند و لحظهای از مسئولیت سترگ خود غافل نشوند. سیاست خارجی گرچه استمرار سیاست داخلی است (که فعلاً در مسیر عقلانی نیست) امّا نشانه و تابلویی است که جایگاه ایران را در منطقه و جهان و معرض افکار عمومی ملتها و دولتها قرار میدهد. سیاست خارجی مبتکر، تعاملگرا و تنشزدا علاوه بر اینکه اعتمادبهنفس دولت برای حل دیگر مشکلات را افزایش میدهد و زمینه برداشتن تحریمها را فراهم میکند در همراهسازی مردم با دولت نیز تأثیر فراوانی به جای خواهد گذاشت و سیاست داخلی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. و کلام آخر اینکه همچنان که هوای آلوده و غبار گرفته کشور، فرصت تنفس را از مردم گرفته و نفسهای سیاست خارجی هم به شماره افتاده، امید است پزشک حاذقی چون آقای دکتر پزشکیان با شجاعت و درایت و مشاورت، نسخهای شفابخش برای آن تجویز کند.