پیام آذری - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
وحیده کریمی| در روزهایی که تصور میشد با فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) پرونده گفتوگوهای هستهای ایران برای ماهها از دستور کار دیپلماسی برداشته شود، انتشار خبر دیدار پیشروی عباس عراقچی و ژاننوئل بارو، وزرای خارجه ایران و فرانسه، ناگهان تصویر دیگری از آینده ترسیم کرده است. تصویری که به جای انسداد مطلق، نشاندهنده جستوجوی فرصتهای تازه برای بازسازی مسیر ارتباطی میان تهران و اروپاست؛ مسیری که در ماههای گذشته زیر فشار فضای امنیتی جنگ، تحریم، اسنپبک و تهدیدهای متقابل تقریبا فرو پاشیده بود. دراینمیان، گزارشهایی درباره ورود محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان، به نقش میانجی میان تهران و واشنگتن نیز لایه تازهای به صحنه افزوده است. اگر این گزارشها مبنا داشته باشد، میتوان گفت منطقه در آستانه شکلگیری ترتیبات جدید دیپلماتیک قرار گرفته است؛ ترتیبی که هم فشارهای پس از اسنپبک را کاهش میدهد و هم امکان گفتوگویی محدود اما هدفمند را بازمیگشاید.
پروندهای که بسته نشد
وزارت خارجه ایران رسما تأیید کرده است که عراقچی چهارشنبه پنجم آذر با همتای فرانسوی خود دیدار خواهد کرد؛ دیداری که در عرف دیپلماتیک پس از یک اقدام تنشزای بزرگ، فعالسازی مکانیسم ماشه، نوعی «سیگنال بازگشت» به شمار میرود. فرانسه نیز بلافاصله هدفهای این دیدار را روشن کرد: تحولات منطقه، برنامه هستهای ایران و پیگیری وضعیت شهروندان بازداشتشده دو طرف. این سطح از شفافیت پیام روشنی دارد؛ پاریس میخواهد در اوج فشار نیز مسیر گفتوگو را باز نگه دارد. آنگونه که وزارت خارجه فرانسه اعلام کرده، این دیدار «فرصتی است برای درخواست همکاری فوری ایران با آژانس»؛ عبارتی که هم جنبه فشار دارد و هم پیشنهاد. اروپا پیام میدهد که هنوز به دیپلماسی اعتقاد دارد، اما شرط نخست آن بازگشت تهران به همکاری کامل با آژانس است. ساعاتی پس از این اطلاعیه، تهران نیز با لحنی مشابه اما از زاویهای دیگر سخن گفت. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه، ضمن تأیید سفر عراقچی اعلام کرد ایران از هر فرصتی برای «بیان صریح مواضع و مطالبات خود» بهره خواهد برد. این عبارت، اشارهای مستقیم به نارضایتی تهران از قطعنامه اخیر شورای حکام و فعالسازی اسنپبک است. در واقع، دو طرف، ایران و اروپا، در عین اختلاف شدید بر سر ماهیت اقدام اخیر اروپاییها، ظاهرا در یک نقطه اشتراک دارند: باز نگهداشتن پنجره مذاکره.
گشایش در سایه تنش
مکانیسم ماشه که با قطعنامه 2231 گره خورده و قرار بود آخرین ابزار بازگشت تحریمهای سازمان ملل باشد، اکنون عملا از سوی اروپا علیه ایران فعال شده است. این تصمیم، به گفته صاحبنظرانی مانند حشمتالله فلاحتپیشه، اگرچه از نظر اروپاییها یک اقدام نمادین برای حفظ ساختارهای حقوقی است، اما از سوی تهران اقدامی «فاقد وجاهت حقوقی» و «سیاسی» تلقی میشود. اروپا پس از جنگی که بر ایران تحمیل شد و پسلرزههایی گسترده در منطقه ایجاد کرد، در موقعیتی شکننده قرار گرفته است؛ از یک سو، باید نگرانیهای امنیتی واشنگتن و تلآویو را در نظر بگیرد و از سوی دیگر نمیخواهد وارد مسیر تقابل بدون بازگشت با تهران شود. همین پیچیدگی است که باعث شده اروپا، به تعبیر فلاحتپیشه از ابزار اسنپبک برای «اعمال فشار بدون قطع ارتباط» استفاده کند. در چنین بافتی است که دیدار عراقچی و بارو معنای دیگری پیدا میکند؛ این دیدار نه بازگشت به دیپلماسی کامل، بلکه جلوگیری از مرگ آن است.
میانجیگری آرام ریاض؛ نقش جدید بنسلمان
در هفتههای اخیر برخی منابع دیپلماتیک از تلاش عربستان برای تسهیل ارتباط غیرمستقیم ایران و آمریکا خبر میدهند. این تحرکات در حالی رخ میدهد که ریاض پس از توافق با تهران، به دنبال تثبیت نقش خود بهعنوان بازیگر میانهرو و توازندهنده در منطقه است؛ نقشی که در تعاملات با آمریکا نیز برای بنسلمان ارزش نمادین و راهبردی دارد. اگر این گزارشها صحیح باشد، عربستان تلاش میکند کانالی ایجاد کند که ایران را برای گفتوگویی محدود بر سر پروندههای امنیتی و هستهای با غرب آمادهتر کند. آمریکا برخلاف دورههای گذشته، بهویژه پیش از جنگ اخیر، اکنون به دنبال ورود به یک درگیری تازه در منطقه نیست. مقامات آمریکایی نیز بارها اعلام کردهاند که ترجیح میدهند بحران هستهای ایران «مدیریتشده» بماند، نه اینکه بهعنوان تهدیدی فوری ظاهر شود. از این منظر، میانجیگری عربستان میتواند منجر به کاهش شیب تنش و آمادهسازی دو طرف برای یک گفتوگوی کنترلشده شود.
اروپا و نیاز به یک مسیر خروج
رفتار اروپا در ماههای اخیر یک تناقض ظاهری اما قابل درک ایجاد کرده است؛ از یک سو، با فعالسازی مکانیسم ماشه و تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام، پیامی سختگیرانه فرستاده و از سوی دیگر در سطح سیاسی به دنبال ایجاد کانالهای گفتوگو بوده است. این تناقض از یک واقعیت ناشی میشود؛ اروپا به دلایل ژئوپلیتیک و اقتصادی، نه میتواند ایران را نادیده بگیرد و نه میخواهد مسیر بحران را به نقطه بازگشتناپذیر برساند. اروپا درگیر جنگ اوکراین است، نیازمند ثبات در خاورمیانه برای مهار قیمت انرژی است و بهخوبی میداند که هرگونه تقابل نظامی ایران واسرائیل میتواند آتشی فراتر از تصور را در منطقه شعلهور کند. از اینرو، به تعبیر فلاحتپیشه، «اروپاییها چالش هستهای ایران را نمادین میبینند». نمادین از آن جهت که این پرونده برای آنان دیگر نه تهدید مستقیم امنیتی، بلکه بخشی از بازی بزرگتر توازن میان واشنگتن، تلآویو و قالب جدید نظم امنیتی اروپاست. اما در سوی دیگر ماجرا، پروندهای واقعیتر وجود دارد؛ آنچه میان ایران، آمریکا و اسرائیل میگذرد. این سهضلعی، بهویژه با سفر اخیر وزیر دفاع اسرائیل به واشنگتن، نشان میدهد که تلآویو همچنان در تلاش است مسیر فشار نظامی بر ایران را باز نگه دارد. برای اسرائیل، بحران هستهای ایران تنها یک مؤلفه از یک تهدید بزرگتر است؛ تهدیدی که به گفته فلاحتپیشه شامل توان موشکی، شبکههای منطقهای ایران و ساختارهای امنیتی خاورمیانه است. در چنین شرایطی، اروپا یک نگرانی مشترک با تهران دارد و آن جلوگیری از نظامیشدن بحران است.
دیدار پاریس؛ چه چیزهایی در دسترس است؟
دیدار عراقچی و بارو که در ظاهر با هدف بررسی مسائل دوجانبه، پرونده شهروندان زندانی و پیگیری همکاری ایران با آژانس برگزار میشود، درواقع میتواند حامل چند پیام مهم باشد؛ اروپا مسیر بازگشت ایران به آژانس را نخستین گام کاهش تنش میداند. تهران میخواهد از این دیدار برای نقد تصمیمات اخیر شورای حکام و تثبیت مواضع خود استفاده کند. هر دو طرف میدانند که با وجود اسنپبک، مسیر دیپلماسی هنوز بهطور کامل بسته نشده است. این دیدار میتواند مقدمهای بر یک گفتوگوی گستردهتر در سطح اتحادیه اروپا باشد. اما واقعبینانه باید گفت نشست پاریس قرار نیست توافق بزرگی تولید کند. شرایط اکنون بیش از حد پیچیده است و آنهم این است که اسنپبک فعال شده، اعتماد دو طرف فروریخته، جنگ منطقهای سایه انداخته و در داخل ایران نیز حساسیت نسبت به مذاکره افزایش یافته است؛ بنابراین اگر دستاوردی هم در این دیدار باشد، در سطح کاهش تنش، مدیریت اختلافات یا ایجاد یک نقشه راه اولیه برای تعامل محدود خواهد بود.
دیپلماسی نمرده است
با وجود اقدامات تنشزا، تحریمها و تهدید به انزوای دیپلماتیک، این تحرکات جدید نشان میدهد نهتنها دیپلماسی نمرده، بلکه بازیگران مختلف، از اروپا تا عربستان، به دنبال احیای شکل جدیدی از گفتوگو هستند؛ گفتوگویی که نه شبیه به برجام 2015 است و نه مانند مذاکرات فرسایشی و بینتیجه 2021. اروپا میخواهد ایران را به سطحی از همکاری بازگرداند که بحران را مدیریتپذیر نگه دارد. ایران میخواهد از فشار اسنپبک بکاهد و به غرب نشان دهد که مسیر تعامل را نبسته است. آمریکا نیز بهویژه در میانه فضای پیچیده جنگی، به سیاست «عدم تشدید» نیاز دارد. عربستان هم نقش میانجی را فرصتی برای تثبیت قدرت منطقهای خود میبیند.
چشمانداز مذاکرات آتی ایران و اروپا
اگر این روند ادامه یابد، میتوان ویژگیهای احتمالی گفتوگوهای آینده را چنین برشمرد: گفتوگوهای مرحلهای و محدود؛ یعنی نه مذاکرات جامع هستهای بلکه بستههای کوچک و مدیریتپذیر. تمرکز بر آژانس بهعنوان نقطه ورود به این صورت که اروپا از آژانس بهعنوان اهرم مشروعیت بهره میبرد و بازگشت ایران به همکاری فنی را شرط گفتوگو میداند. همچنین حفظ کانالهای امنیتی با آمریکا از طریق میانجیگری منطقهای مانند اینکه نقش عربستان، قطر و عمان احتمالا پررنگتر میشود. فاصلهگذاری اروپا با خطمشی تهاجمی اسرائیل هم مطرح است؛ به این شکل که اروپا از نظامیشدن بحران هراس دارد و هدفش مدیریت تنش و نه تشدید آن است. بازگشت تدریجی به گفتمان «تفاهم حداقلی» به این معنا که دستاوردهای کوچک اما نمادین، ازجمله تبادل زندانی یا تفاهمهای فنی محدود رخ دهد.
پنجرهای کوچک، اما واقعی
در مجموع، آنچه امروز در حال شکلگیری است، نه بازگشت کامل به دوران مذاکرات جامع برجام است و نه بستهشدن کامل پرونده دیپلماسی. وضعیت فعلی را میتوان مرحله انتقال نامید؛ مرحلهای که در آن بازیگران مختلف، اروپا، ایران، آمریکا و کشورهای منطقه به دنبال بازتعریف نقشهای خود هستند. دیدار عراقچی و بارو، تلاش عربستان برای میانجیگری و تمایل اروپا برای گفتوگو با وجود اسنپبک، همگی نشان میدهد پنجره دیپلماسی هنوز باز است؛ کوچک، محدود، شکننده، اما واقعی. این پنجره اگر بهدرستی مدیریت شود میتواند مسیر را برای یک گردش راهبردی در روابط ایران و اروپا فراهم کند؛ مسیری که شاید نتواند بحران را حل کند، اما میتواند از تبدیل آن به یک درگیری مهارناپذیر جلوگیری کند. و در شرایط کنونی منطقه، این خود دستاوردی مهم و ضروری است.
بازار ![]()