دوشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۴

مقالات

سرمقاله خراسان/ در لحظه زمین را ببینید!

سرمقاله خراسان/ در لحظه زمین را ببینید!
پیام آذری - خراسان / «در لحظه زمین را ببینید!» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم سمیه مروتی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: ایران در آستانه دورانی ایستاده ...
  بزرگنمايي:

پیام آذری - خراسان / «در لحظه زمین را ببینید!» عنوان یادداشت روز در روزنامه خراسان به قلم سمیه مروتی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
ایران در آستانه دورانی ایستاده است که در آن هر خطا بزرگ‌تر از گذشته نمایان می‌شود و هر تأخیر، بهایی چندبرابر تحمیل می‌کند. فشارهای بین‌المللی، بی‌قراری‌های داخلی و سایه تهدیدهای بیرونی در نقطه‌ای واحد به هم رسیده‌اند؛ نقطه‌ای که می‌توان آن را «لحظه دیدن زمین» نامید. هیچ سیاستی پیش از آن‌که موقعیت واقعی خود را به درستی بازشناسد، راه نمی‌گشاید؛ و هیچ ملتی تا قامت امروز خود را شفاف نبیند، نمی‌تواند فردایی بزرگ‌تر بسازد. ظرفیت‌های مهمی وجود دارد، اما واقعیتی که اکنون با آن مواجهیم-با همه شکاف‌ها و فرسایش‌ها-تنها با پذیرش بی‌پیرایه آن قابل عبور است.
در قلب بحران امروز، کاهش نقش «میانجیان اجتماعی» قرار دارد؛ همانانی که در بزنگاه‌ها پل ارتباطی میان جامعه و حاکمیت بودند. فرسایش این لایه تنها کاستن از اعتماد عمومی نیست؛ بلکه تضعیف سازوکارهای طبیعی حل اختلاف است. جامعه‌ای بی‌میانجی، گره‌های کوچک را به شکاف‌های بزرگ تبدیل می‌کند. احیای این لایه حیاتی-از روحانیان محلی و استادان دانشگاه گرفته تا فعالان مدنی، کارآفرینان و جوانان مرجع-بخشی از مسیر ترمیم آرام و پایدار نظم اجتماعی است. در چنین زمانه‌ای، «زمان» نه خطی ممتد، که پنجره‌ای کوتاه برای بازنگری و کاهش خطاهاست؛ پنجره‌ای که اکنون در برابر ماست و شاید دیری نپاید.
بازنگری در پیش‌فرض‌ها نیز ضرورتی فوری یافته است. هر راهبردی که بر پایه پیش‌فرض‌های گذشته بنا شود، از فهم رفتار بازیگران امروز فاصله می‌گیرد.
همین نیاز به بازنگری در صحنه منطقه‌ای نیز دیده می‌شود. برخی بازیگران منطقه مسیرهایی طی کرده‌اند که با انتظارات پیشین همخوان نیست و باید وزن و جهت حرکت آنان را با نگاه به اکنون سنجید، نه گذشته.
بازار
واقعیت دیگر آن است که برخی بازیگران پیرامونی طی سال‌های اخیر بیش از اندازه بزرگ شدند؛ گاهی به‌دلیل امتیازاتی که بی‌محاسبه داده شد یا اعتباری که بدون سنجش سپرده شد. اکنون همان بازیگران-از ترکیه و امارات تا آذربایجان، عمان و پاکستان-در جایگاهی ایستاده‌اند که بخشی از آن را مدیون نقش ایران‌اند و امروز این پرسش در ذهنشان شکل گرفته است: ایرانِ گرفتار بحران برایشان سودمندتر است یا ایرانِ قدرتمندی که دیگر اتکایی به آنان ندارد؟ هنگامی که بازیگران کوچک بزرگ می‌شوند، به‌تدریج از حلقه‌های وصل به متغیرهای مستقل بدل می‌شوند. دیدن این واقعیت نه برای شماتت گذشته، که برای تنظیم دقیق محاسبات امروز ضروری است.
در این میان مسئله اساسی برای ما این است: «همزمانی بحران‌ها در داخل و خارج»؛ باید پذیرفت همزمانی اوج‌گیری بحران‌های داخلی و خارجی و تکثر پرونده‌هایی که روی میز حاکمیت قرار دارد، توان تصمیم‌سازی و ظرفیت حکمرانی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در چنین وضعیتی، تصمیم‌های دفعی، مقطعی و نامنسجم محتمل‌تر می‌شود؛ و نخستین چیزی که در معرض خطر قرار می‌گیرد «داخل» است: توان ترمیم، مجال تصمیم‌سازی و زمان لازم برای اصلاح.
امروز بیش از هر زمان دیگر، نیازمند «بینش» هستیم: بینشی که بداند کدام بخش باید ترمیم شود، کدام مسیر نیازمند بازخوانی است، کدام پیش‌فرض باید کنار گذاشته شود و کدام ساحت نیازمند بازتعریف است. عبور از شرایط کنونی نه با شتاب ممکن است و نه با شعار؛ بلکه با فهم درست واقعیت، طرح پرسش‌های تازه و برداشتن گام‌هایی کوچک اما دقیق.


نظرات شما