دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴

مقالات

سرمقاله فرهیختگان/ محمد کاسبی ایران‌دوستیِ عمیقی داشت

سرمقاله فرهیختگان/ محمد کاسبی ایران‌دوستیِ عمیقی داشت
پیام آذری - فرهیختگان / «محمد کاسبی ایران‌دوستیِ عمیقی داشت» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم محمدعلی باشه‌آهنگر است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید: از ...
  بزرگنمايي:

پیام آذری - فرهیختگان / «محمد کاسبی ایران‌دوستیِ عمیقی داشت» عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم محمدعلی باشه‌آهنگر است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
از مرحوم محمد کاسبی در ذهن من موضوعات مختلفی به‌یادگارمانده است. خدا او را با شهدا محشورش کند، چون شهدا را خیلی دوست داشت. سال 1385 در سریال «تا صبح» در خدمتشان بودم. یکی از یونیت‌های فیلم‌برداری آن سریال را که تهیه‌کنندگی‌اش بر عهده آقای سید احمد میرعلایی بود، برای شبکه پنج کار می‌کردیم. تقریباً پانزده قسمت را من کارگردانی کردم و آقای کاسبی نقش یک مأمور ساواک را برعهده داشت. باور بفرمایید پشتکار و هوش ذاتی بالای ایشان در زمان کار حیرت‌انگیز بود. برای نقش خیلی ارزش قائل بود و سعی می‌کرد به نحو احسن دیالوگ‌هایش را بگوید. بیان بسیار حیرت‌انگیزی داشت و تن صدا و لحنش را برای خودش به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کرد که حق مطلب را در مقابل تک‌تک دیالوگ‌ها ادا کند. 
در پشت‌صحنه شوخ بود و به جوان‌تر‌ها میدان می‌داد. من که آن موقع در ابتدای مسیر کاری‌ام بودم و خیلی تجربه نداشتم، روحیه بسیار خوبی می‌گرفتم تا بتوانم کار را ادامه دهم. کار با بازیگران بسیار مطرحی در آن زمان انجام می‌شد. یک یونیت دیگر هم داشتیم انجام می‌دادیم که کنداکتور پخش مشخصی داشت و باید در تاریخ معینی پخش می‌شد. بسیاری از بخش‌های بازی آقای کاسبی با ما بود که در کارخانه چیت‌سازی کار می‌کرد. ایشان همیشه بسیار به‌موقع و سروقت می‌آمد. بسیاری از مواقع از لباس‌های خودشان استفاده می‌کردند و می‌گفتند: «هزینه بی‌خود نکنید، من همان لباس‌ها را که دارم سر صحنه می‌آورم.» باور کنید لذت آن کار و بازی آن مرحوم همچنان برای من تازگی و طراوت دارد. صد حیف که ما ایشان را از دست دادیم، اما امیدوارم در جهان معنا، شهدا دستگیر این بزرگوار باشند. 
وقتی از ویژگی‌های اخلاقی او یاد می‌کنم، قبل از هر چیز مردم‌داری‌اش در ذهنم نقش می‌بندد. ایشان بسیار مردم‌دار بود و با زبان مردم صحبت می‌کرد. در پشت‌صحنه توجه ویژه‌ای به جوان‌ها داشت و همیشه یاری‌شان می‌کرد. درعین‌حال شوخ‌طبع بود؛ یعنی اگر نقش یک مأمور امنیتی عصبانی را بازی می‌کرد، به‌محض تمام‌شدن کار با همه شوخی و خوش‌وبش می‌کرد. در دل مردم جا داشت. هر جا که می‌دیدیمش، چه در جشنواره‌ها و چه در برنامه‌های بزرگداشت بازیگران، مردم به‌شدت به او علاقه داشتند. مطمئنم برای تشییع این بزرگوار که در حوزه هنری برگزار می‌شود و به آنجا تعلق داشت، مردم زیادی جمع خواهند شد. 
از دیگر ویژگی‌های برجسته‌اش، ایران‌دوستی عمیق او بود. بحث ایران‌دوستی میان قاطبه هنرمندان، ورزشکاران و خود مردم ایران بسیار برجسته است؛ همه مردم ایران کشورشان را دوست دارند و برای حفظ و اعتلای آن حاضرند جان بدهند. مرحوم کاسبی نیز از این مردم مستثنا نبود. او در دل مردم بود و با زبان مردم تکلم می‌کرد. واقعاً به عشق ایران بازی می‌کرد و تصویر و نقش‌هایش در بسیاری از روستا‌ها و شهر‌های دوردست شناخته‌شده بود. او همیشه به‌عنوان یک ایرانی، احترام قبایل مختلف کشور و هویت ملی‌مان را پاس می‌داشت. در تک‌تک نقش‌هایی که اجرا می‌کرد، این حس را منتقل می‌کرد. اگر نقش امنیتی بازی می‌کرد، به‌محض تمام‌شدن کار، اصلاً آدم دیگری می‌شد. خیلی به جوان‌ها و حتی نیرو‌هایی که از شهرستان‌ها برای بازی دعوت می‌شدند احترام می‌گذاشت. 
بازار
اما در چند سال اخیر، متأسفانه کمتر شاهد حضور او در آثار جدید بودیم. ایشان ناراحتی قلبی داشت و بیماری قلبی امانش را بریده بود. آدمی هم نبود که بخواهد در رسانه‌ها باشد یا درباره‌اش حرف زده شود، ازاین‌رو پرهیز می‌کرد و بیشتر درگیر بیماری‌اش بود. امیدوارم خداوند ان‌شاءالله او را با شهدای کربلا محشور کند. 
در میان نقش‌های متعددش، برخی برای من ماندگارتر از بقیه‌اند. در «خوش‌رکاب» بسیار درخشید، همچنین در «مرگ دیگری» که آن زمان در حوزه هنری کار می‌کرد. در فیلم‌های اولیه‌ای که حوزه ساخت؛ خدا رحمت کند فرج‌الله سلحشور را که با ایشان همکار بودند. برای مثال در «استعاذه» و «مردان آنجلس» بسیار درخشید. واقعاً در هر نقشی که قرار می‌گرفت خودش را پیدا می‌کرد و نقش را مال خود می‌کرد. بسیار حرفه‌ای بود و بیان بسیار خوبی داشت. بادقت تمام حق مطلب را در مورد تک‌تک حروف ادا می‌کرد و صدای بسیار دل‌نشینی داشت که بر دل می‌نشست. 


نظرات شما