پیام آذری - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سعیدهسادات فهری| دعوت دونالد ترامپ به مذاکره و صلح بعد از جنگ 12روزه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل آن هم در شرایطی که تحریمهای یکجانبه آمریکا در بیشترین حد خود علیه ایران اعمال میشود، این پرسش را مطرح کرده که منظور رئیسجمهور آمریکا از چنین اظهارنظرهایی چیست و آیا واقعا مذاکره در شرایط فعلی ممکن است؟
بازار ![]()
ساسان کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، در این خصوص به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفت که امروز ایران به جای پاسخ مثبت یا منفی به کنشهای کلامی و ارتباطی ترامپ و دولت او، باید ابتکار عمل را به دست بگیرد و طراحی خودش را تعیین و به طرف مقابل تحمیل کند.
به گفته این کارشناس، ایران برای حل مساله خود در سیاست خارجی باید تلاش کند که تصمیم جسورانه و درعینحال عزتمندانهای بگیرد و طرفهای مختلف را در آن ذینفع کند. کار سادهای نیست اما ممکن و مطلوب است. کریمی معتقد است که به صحبتهای ترامپ برای مذاکره، نباید اعتماد کرد و این صحبتها با هدف متهم کردن ایران به مذاکره نکردن است. همچنین این استاد دانشگاه تاکید کرد که ما باید باور کنیم که الگوی برجام مربوط به سال 2015 بوده و امروز دیگر مذاکره تکموضوعی نه ممکن خواهد بود و نه موثر.
این روزها صحبتهای زیادی درباره مذاکره با ایران از سوی آمریکا و شخص دونالد ترامپ مطرح میشود. در آخرین نمونه ترامپ در حاشیه نشست شرمالشیخ از امکان رسیدن به صلح با ایران سخن گفت. به نظر شما این صحبتهای ترامپ چه مفهومی دارد؟
ترامپ به دنبال برساختن پرستیژ شخصی است و چندان محتوای موضوع برایش مهم نیست. از نظر او تهدید بالقوه هستهای ایران به واسطه جنگ از بین رفته است، ایران توانایی و اراده تهدیدزایی هستهای ندارد و باقی موارد هم کاملا قابل مدیریت کردن هستند. بنابراین چندان موضوع ایران برایش اولویت ندارد. این موضوع در سایه شخصیت خودشیفته وی معنادارتر است. حالا او تلاش میکند اروپا را تحقیر کند، در منطقه خاورمیانه و بهخصوص کشورهای عربی صلابتش را حفظ و تثبیت کند، اسرائیل را مهار کند و چین را در اولویت رقابت اقتصادی و تجاری خود قرار دهد. روسیه و ایران در سطوح نامتناسبی تضعیف شده و اهرمهایشان را از دست دادهاند و این فرسایش باید برای آنها حفظ شود. طبیعتا بعد از توافق غزه، بیش از گذشته مواضع اعراب به آمریکا نزدیک میشود. آنها دغدغه مهار اسرائیل را پیدا کردهاند و این موضوع با حمله رژیم صهیونیستی به قطر به اوج رسید. حالا با نزدیک شدن بیشتر به ترامپ این نگرانیشان افول میکند.
اما مخالف بزرگ این رویکرد، رژیم اسرائیل و بهخصوص شخص نتانیاهو است که بهجز موضع تند رژیم سیاسیاش، منافع شخصی نیز در این موضوع دارد: هم از جهت میراث سیاسیاش در چند دهه گذشته و هم به واسطه شکنندگی ائتلافی که برای تداوم دولت الزامی است. گرایشهای دیگر در اسرائیل نوعا تندروتر از نتانیاهو هستند و الان بعد از توافق غزه به او بیش از گذشته خواهند تاخت و وی را «مماشاتگر» خواهند خواند. بنابراین ممکن است نتانیاهو برای نجات خود و دولتش و نیز از هراس دادگاههای فسادی که در انتظار او هستند، خود و آمریکا را به سمت نظامی کردن رویکرد در قبال ایران ترغیب کند.
با توجه به اظهارنظر مقامات ایرانی در یکی دو ماه گذشته، نگاه تهران به موضوع مذاکره چیست؟
نگاه مسوولان را خود ایشان باید بگویند. ولی آنطور که به نظر میآید ایران در رفتن به سمت هرگونه ابهام در مذاکره احتیاط دارد. این احتیاط تا حدی هم قابل درک است. چون ممکن است که با نشان دادن اراده سیاسی برای آغاز گفتوگو، پیش برود و بعد با محتوای مشروط به موارد غیرقابل قبول مواجه شود. بنابراین لاجرم گفتوگو دارای پیششرط شده است.
به نظرم به جای پاسخ مثبت یا منفی به کنشهای کلامی و ارتباطی ترامپ و دولت او، ایران باید ابتکار عمل را به دست بگیرد و طراحی خودش را تعیین و به طرف مقابل تحمیل کند. این تحمیل البته گاهی با نسخهای همراه است که آنقدر چشمگیر باشد تا هر دو طرف اصلی و ذینفعان دیگر در پیرامون را نیز به ورود به آن ترغیب کند. ولی بعید میدانم این طراحی وجود داشته باشد. چنین ابتکاری نیازمند جسارت در تفکر و نوعی آزاداندیشی است که بتواند فرد را از قالبهای قبلی بیرون بیاورد. ایران برای حل مساله خود در سیاست خارجی باید تلاش کند که تصمیم جسورانه و درعینحال عزتمندانهای بگیرد و طرفهای مختلف را در آن ذینفع کند. کار سادهای نیست اما ممکن و مطلوب است. این امر بیش از هر جا باید در محافل فکری ارشد سیاست خارجی کشور صورت بگیرد ولی مقدمه آن درخواست و ایجاد حاشیه قابل اعتنا برای افراد است و موخرهاش کنش در ایجاد وضعیت و تصمیم.
به نظر شما الان با توجه به اظهارات ترامپ و واکنش مقامات ایرانی، آیا امکان مذاکره و مصالحه وجود دارد؟
به نظر من خیر. زیرا آقای ترامپ این صحبتها را در دوران چندماهه پیش از جنگ 12روزه نیز مطرح کرده بود. این صحبتها به منظور مصالحه نیست بلکه بیش از هر چیز به قصد محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران در بازی شماتت است. او میخواهد افکار عمومی ایران و جهان را قانع کند که خود اهل سازش است ولی این ایران است که طرف لجوج است. در صورتی که به مجرد اینکه وارد محتوا میشود متوجه میشویم که اینطور نیست. در عین حال، موضوع تحریمهای جمهوری اسلامی ایران، به شمول تحریمهای یکجانبه آمریکایی و اخیرا اروپایی از یک سو و نیز تحریمهای ذیل قطعنامههای ششگانه شورای امنیت ملل متحد از سوی دیگر، در شرایط کنونی بدون مذاکرات محتوایی قابل حلوفصل موثر نیستند. مذاکره محتوایی ممکن است منحصر به یک موضوع نباشد و قطعا طراحی جدیدی خواهد طلبید.
ما باید باور کنیم که الگوی برجام مربوط به سال 2015 بوده و امروز دیگر مذاکره تکموضوعی نه ممکن خواهد بود و نه موثر. کما اینکه در همان فقره هم بسیاری از آسیبها و دشواریهای مذاکره ریشه در تکموضوعی بودن آن داشت. ولی درهرحال از نظر من آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. نباید فکر کنیم که میتوانیم معادلات را پیچیده کنیم و در نهایت اگر خیلی گرههای کوری حاصل شد، کسی مانند دکتر ظریف را میآوریم و موضوع را به نحوی با مایه گذاشتن از توانمندی، آبرو و اعتبار شخصیاش حل میکند. این بار این کار ممکن نیست؛ چون ما، منطقه و جهان همگی دچار تغییر اساسی اوضاع و احوال شدهایم.